این مطلب ۶۵۶۷ بار خوانده شده

نشریه موعظه خوبان شماره ۱۶۷

قال الصادق علیه السلام : الْمُوءْمِنُ أَخُو الْمُوءْمِنِ عَیْنُهُ وَ دَلِیلُهُ .مؤمن برادر مؤمن است و به منزله چشم او و راهنمای اوست.

 

 

 

قال الصادق علیه السلام : الْمُوءْمِنُ أَخُو الْمُوءْمِنِ عَیْنُهُ وَ دَلِیلُهُ .   

مؤمن برادر مؤمن است و به منزله چشم او و راهنمای اوست.

 

 

گنج

 کلیدِ دَرِسعادت و درهای بهشت و کلیدِ دَرِشقاوت و درهای جهنم در این دنیا ، در جیب خود تو است می توانی درهای بهشت و سعادت را به روی خود مفتوح کنی و می توانی بخلاف آن باشی. زمام امر در دست تو است، خدای تبارک و تعالی حجت را تمام و راههای سعادت

و شقاوت را روشن نموده و توفیقات ظاهری و باطنی را عطا فرموده، آنچه از جانب او و اولیای او است تمام، اکنون نوبت اقدام ما است، آنها راهنمایند و ما راهرو. آنها عمل خود را انجام دادند به وجه احسن و عذری باقی نگذاشتند و لحمه ای کوتاهی نکردند، تو نیز از خواب غفلت برخیز و راه سعادت خود را طی کن و از عمر و توانایی خود استفاده نما که اگر وقت بگذرد و این نقد عمر و جوانی و گنج قوّت و توانائی از دستت برود جبران ندارد.

[ امام خمینی(ره) آداب الصلوه، ص ۴۱ ]

 

 

راهی برای رسیدن به آرامش

 شرح حدیث از مقام معظم رهبری حضرت آیت الله امام خامنه ای (مدظله العالی)
من وصیّة النّبی بامیرالمؤمنین علیهماالسّلام : يَا عَلِيُّ إِنَّ مِنَ الْيَقِينِ ... لَا تَحْمَدَ أَحَداً بِمَا آتَاكَ اللَّهُ وَ لَا تَذُمَّ أَحَداً عَلَى مَا لَمْ يُؤْتِكَ اللَّهُ فَإِنَّ الرِّزْقَ لَا يَجُرُّهُ حِرْصُ حَرِيصٍ وَ لَا تَصْرِفُهُ كَرَاهَةُ كَارِهٍ إِنَّ اللَّهَ بِحُكْمِهِ وَ فَضْلِهِ جَعَلَ الرَّوْحَ وَ الْفَرَحَ فِي الْيَقِينِ وَ الرِّضَا وَ جَعَلَ الْهَمَّ وَ الْحَزَنَ فِي الشَّكِّ وَ السَّخَطِ . (بحارالأنوار ، علامه مجلسی ج ۷۴ ص ۶۳ ؛ )
ازسفارشات پیامبر صلی الله علیه و آله به آقا امیر المومنین علیه اسلام است که یا علی ... از مراتب یقین یکی این است که آنچه را که خدا به تو عنایت کرده، دیگری را منعم آن نعمت ندانی و او را به‌خاطر آن نعمت حمد نکنی. و چیزی هم که خدای متعال از تو باز داشته و به تو نداده، تقصیر آن را گردن دیگری نیندازی و به‌خاطر آنچه که خدا به تو نداده، کسی را مذمّت نکنی. هیچ حرصی از سوی هیچ حریصی نمی‌تواند رزق را به‌سوی او بکشاند. همچنان که کراهت هیچ کارهی هم نمی‌تواند رزق را از کسی باز بدارد. - حُکم شاید به معنای حکمت و تدبیر الهی باشد - با حکم و فضل خود... خدای متعال آرامش زندگی و فرح و سُرور را در یقین و رضا قرار داده است. اگر انسان از حالت ریب و تردید و تزلزل روحی و اعتراض و نارضایی نسبت به همه حوادث زندگی خود خارج شد و به مقام رضا رسید، خدای متعال رَوْح و فرح - یعنی آرامش - را به او عنایت خواهد کرد. متقابلاً خدای متعال، همّ و حزن و اندوه و امثال اینها را، در شک - یعنی ضِدّ یقین، حالت دودلی و تردید - و سخط - یعنی خشمگین بودن از همه حوادث - قرار داده است. چنین انسانی، اگر خدا نیکی‌ای به او دهد، خشمگین است که چرا بیشتر نداد؛ اگر بدی‌ای به او قسمت کند، خشمگین است که چرا متوجّه او شد! برای رسیدن به رَوْح و فرح، بایستی انسان دنبال یقین و رضا بگردد.

[ شرح حدیث از امام خامنه ای مدظله العالی در مقدمه درس خارج فقه ۲۸/۰۶/۱۳۷۸‌ ]

 

 

هم خدا خواهی و هم دنیای دون / این محال است این خیال است این جنون

ملا فتحعلی سلطان آبادی می فرمود :« زمانی که در مدرسه بودم سه روز غذا نداشتم و گرسنه بودم طاقت نیاوردم ،گفتم بروم سراغ آشنایی که در خارج از مدرسه دارم ، مبلغی از او قرض کنم تا مقداری غذا تهیه نمایم از مدرسه بیرون آمدم از کنار رودخانه عبور می کردم عده ای مشغول شستن لباس بودند از یکی از آنها شنیدم که می خواند : دیده ای خواهم سبب سوراخ کن / تا سبب را برکند از بیخ و بن هم خدا خواهی و هم دنیای دون / این محال است این خیال است این جنون تا این شعر را شنیدم با خودم گفتم این شعر مناسب حال من است؛ برگِردِ دنیا با خدا خواستن جنون است . به حجره برگشتم در حجره بوی نان تازه و کباب پیچیده بود چند روزی از نان و کباب می خوردم هیچ تفاوتی نکرده بود تا آنکه قضیه را برای هم حجره ایم تعریف کردم وقتی مطلب فاش شد از نان و کباب خبری نبود.

[یاد فنا به روایت آیت الله سید رضا فاضلیان ، چاپ دوم ،۱۳۹۲ ، ص ۱۴۵ و ۱۴۶ ]

 

 

از خدا خواهیم توفیق ادب

 ادب و حیا درهای بسته را باز می‌کند و بی ادبی درهای باز را می‌بندد. با ادب بروی راه هست، بی ادب بروی راه بسته است باید آنقدر ادب ورزید تا محبت طلوع کند. وقتی محبت طلوع کرد ادب کنار می رود “تَسْقُطُ الْآدَابُ ُ بَیْنَ الْأَحْبَابِ” یعنی با هم یگانه می‌شوند. اینجاست که عبد کار خدا می‌کند و خدا کار عبد را. ادب و حیا درهای بسته را باز می کند و بی ادبی درهای باز را می بندد، بی حیایی بود که سبب شد . در آن کوچه باریک جلوی دختر پیامبر (ص) را بگیرند، به نحوی که حضرت نه راه پیش رفتن داشتند و نه راه بازگشت، و آن جسارت را مرتکب شدند . شخص با ادب به زمین ها و آسمان ها و به خوبان خدا راه پیدا می کند. ائمه (علیهم السلام) آرزو دارند ما با ادب باشیم و آزار نرسانیم تا پهلوی ما بنشینند. اگر ما یک خورده باحیا باشیم، ائمه خدا را در ما می بینند. می بینی وقتی بچه ات نماز می خواند چقدر کیف می کنی؟ ائمه که پدر حقیقی ما هستند چطور؟ آداب شرع، همه ادب است.

 از خدا خواهیم توفیق ادب   /   بی ادب محروم ماند از لطف رب

[ حاج اسماعیل دولابی ، مصباح الهدی، تالیف مهدی طیب]

 

 

خدا این گونه جواب می دهد!

 عالم ربانی مرحوم آقا سید عبدالله فاطمی شیرازی از مبرزین شاگردان آیت الله انصاری(رحمة الله) و صاحب کرامات و خرق عادات عدیده بود و از افرادی است که در سیر و سلوک، بسیار زحمت کشیده بودند. یکی از دوستان ایشان حکایت می کرد که: شب عاشورا از منزل حضرت آیت الله نجابت (رحمه الله) به اتفاق مرحوم فاطمی عازم منزل بودیم، به خیابان که رسیدیم تاکسی را صدا کردیم و سوار شدیم، رادیوی تاکسی روشن بود و موسیقی پخش می کرد. جناب سید عبدالله فاطمی رو به راننده کردند و فرمودند: موسیقی را خاموش کن. ولی راننده با جسارت زیاد گفت: خاموش نمی کنم، نمی خواهید پیاده شوید. همین کار را هم کردیم. به محض پیاده شدن، یک ماشین سواری جلوی پای مان توقف کرد و گفت: حاج آقا بفرمایید، هرکجا می روید در خدمتتان هستم. سوار که شدیم رو به آقای سید عبدالله کرد و گفت: حاج آقا! من شما را تا در منزل می رسانم. جلوی منزل که توقف نمود، دست در جیب خود کرد و یک دسته اسکناس بیرون آورد و به مرحوم آقا سید عبدالله داد و گفت: من چند روزی است که می خواهم این پول را به خدمت یک روحانی سید بدهم، آیا شما قبول می فرمایید؟ آقا قبول نمودند و پس از آن رو به من کرده و فرمودند: هرکس که برای رضای خدا کار کند و قدم بردارد، خداوند این گونه جواب او را می دهد.

(محمد لک علی آبادی، شرح حال و کرامات اؤلیاء الهی، اتشارات هنارس ، چاپ سوم ، ۱۳۹۳ ، ص ۱۶۵)

 

 

کاش جای آن کارگر ساده بودم!

 پروازهای وضعیت اضطراری تمام شده بود. به همراه شهید بابایی جهت استراحتی کوتاه در زیر سایه هواپیما روی زمین نشسته بودیم. عباس که از پروازهای پی در پی خستگی در چهره اش آشکار بود رو به من کرد و در حالی که به کارگری که در محل استقرار هواپیماهای آماده مشغول نظافت بود اشاره کرد گفت:آقارضا! آن کارگر را می بینی از خدا می خواستم که به جای آن کارگر بودم وآنجا را جاروب می کردم. من از این گفته ی او کمی دلگیر شدم وگفتم: چرا چنین آرزویی می کنی؟ شما که الان فرماندهی پایگاه را به عهده دارین واین مسئولیت سنگینی است. در ثانی شما شایستگی ارتقا به پست های بالاتر در نیروی هوایی را نیز دارید. شهید بابایی در حالیکه چهره از من برگرفته بود و با نگاه نافذش به آسمان می نگریست گفت: نه اینکه از شغلم ناراحتم ولی اگر کارگر ساده بودم مسئولیتم در نزد خداوند کمتر بود. حالا که فرمانده پایگاه هستم هرکجا حادثه ای رخ دهد فکر می کنم شاید کوتاهی من باعث به وجود آمدن آن بوده است. به همین خاطر است که آرزو می کنم کاش جای آن کارگر ساده بودم.

[ پرواز تا بی نهایت ، خاطراتی از شهید سرلشگر خلبان عباس بابایی به نقل از سرگرد رضا نیکخواهی، تهران نشر آجا ، ۱۳۷۴ ، ص ۷۶ ]

 

 

یک استفتاء

سوال: اگر فرزندان مطیع والدین نباشند، والدین تا چه مرحله‌ای می‌توانند امر و نهی کنند؟
جواب: 
پدر و مادر می‌توانند و لازم است فرزند را امرونهی کنند؛ ولی مقام امر به معروف و نهی از منکر تا همان حد تذکر لسانی باشد نه بیشتر. اما دقت داشته باشید امر به معروف و نهی از منکر به این معنا نیست که همیشه خودمان مستقیماً به فرد بگوییم. گاهی حتی باید فرد را نزد مشاور ببرند، این خودش می‌شود امر به معروف و نهی از منکر. یا پدر می‌بیند فرزندش در نمازخواندن کوتاهی می‌کند و به او تذکر می‌دهد اما اثر ندارد؛ خب باید با یک مشاوری صحبت کند. خود همین رجوع به مشاور امر به معروف است، یعنی راهی را پیش بگیریم که شخص گناهکار، گناه نکند و کسی که واجبی را ترک کرده ، دیگر ترک نکند.

[پاسخ به سوالات امر به معروف و نهی از منکر توسط استاد فلاح زاده-برگرفته از استفتائات امام خامنه‌ای در پایگاه Khamenei.ir ]

دریافت نشریه برای چاپ سیاه و سفید
 

دریافت نشریه برای چاپ رنگی
 

 

مقالات

نظرسنجی

نظر شما در مورد طراحی سایت جدید ما و مقایسه آن با سایت قبلی چیست؟
سایت جدید بهتر است
۳۰%
سایت قبلی بهتر بود
۱۸%
سایت جدید خوب است اماکامل و جامع نیست
۱۷%
نظری ندارم
۳۶%
تمام آرا: ۵۵۱