این مطلب ۹۲۸۶ بار خوانده شده

شرحی بر اصول کافی

کلینی

کلینى از جمله کسانی است که کلیه علمای رجال، وی را با عبارات موکد توثیق نموده اند.

نجاشیدرباره اش می نویسد: «أوثق الناس فی الحدیث و أثبتهم»، موثق ‌ترین و ثابت ‌ترین کسان در حدیثاست. و همین جمله را علامه حلیو ابن ‌داوودتکرار می ‌کنند. لذا کلینی به ثقه الاسلام معروف گردید[۱].

علامه بحرالعلومدر رجال خود پس از ذکر روایت نبوی (که خداوند در رأس هر صد سال کسی را که دینرا از اندلس تجدید کند برمی انگیزد.) می نویسد: ابن اثیر[۲]کلینی را مجدد مذهب امامیه در رأس قرن سوم شمرده.

آن گاه اضافه می کند: سخن این دانشمند کلام حقی است که خداوند بر زبانش جاری ساخته. کسی که در کافی، به دقت، نظر و تأمل کند برایش روشنی این سخن آشکار می گردد و می داند که وی مصداق این حدیث است. زیرا کافی کتاب مفیدی است که در تمام کتب حدیث نظیر ندارد. هم از لحاظ کثرت احادیث و حسن ترتیب و هم به واسطه ضبط در نقل. به علاوه که این کتاب در زمان غیبت صغریامام و پیش نظر سفراء آن حضرت در بیست سال انجام شده.[۳]

ابن طاووس حلیمی گوید: توثیق و امانت کلینی مورد اتفاق همگان است. ابن حجر عسقلانیمی گوید: کلینی از رؤسا فضلاء شیعه است در ایام مقتدر عباسی.

ملا محمدتقی مجلسی می گوید: حقاین است که در میان علماء شیعه مانند کلینی نیامده است، و هر که در اخبار و ترتیب کتاب او دقت کند درمی یابد که او از جانب خداوند تبارک و تعالی مؤید بوده است.

اهمیت کتاب

براى دریافت اهمیت این کتاب، ابتدا سخنانى از بزرگان حدیث و پیشتازان این میدان را یادآور مى شویم و سپس به برخى از ویژگى هاى کتاب مى پردازیم.

شیخ کلینی در پاسخ کسی که از او درخواست نوشتن کتاب جامعی نموده ‌است، می گوید: «در کافی تمام آن چه متعلم در فنون علم دین، به آن نیاز دارد و قصد عمل به اخبار درست و سنن صحیح دارد، جمع شده ‌است».

شیخ حر عاملیاین سخن کلینی را بیانی صریح در شهادت به صحت احادیث کافی ـ البته به اصطلاح قدما ـ می داند. (صحیح به اصطلاح قدما به معنی قطعیت صدور از معصوم با قرائن قطعی یا تواتر یا شهرت صحت اصول و منابع اصلی است).

«شیخ مفید»که از معاصران کلینى به شمار مى رود، درباره کتاب کافى مى نویسد: کتاب کافى از برترین کتاب هاى شیعه و پرفایده ترین آن هاست[۴] «شهید اول»، محمد بن مکى، در اجازه خود به ابن خازن، ضمن شمردن کتب حدیثى شیعه مى نویسد: همانند کتاب کافى، در حدیث شیعه نوشته نشده است[۵].

«شهید ثانى» در اجازه خود به شیخ ابراهیم میسى، کافی را به همراه سه کتاب: من لایحضره الفقیه، تهذیب الأحکامو الاستبصار، از پایه هاى ایمانو ستون هاى اسلاممى شمارد[۶].

علامه «محمد تقى مجلسى» نیز ادعا مى کند: همانند کافى در میان مسلمانان نگاشته نشده است[۷]

و علامه «محمد باقر مجلسى» در کتاب مرآة العقول، شرح مبسوط وی بر کتاب کافى، مى نویسد: کتاب کافى از تمام کتب اصول، مضبوط‌تر و جامع تر است و بهترین و بزرگ ترین تألیف فرقه ناجیه)شیعه امامیه(است.[۸]

علامه«شیخ عبدالله مامقانى»مى نویسد: همانند کافى در اسلام نگاشته نشده و گفته مى شود. این کتاب بر امام زمان عرضه شده و آن حضرت آن را پسندیده و فرموده است: «این کتاب براى شیعیان ما کافى است»[۹].

و بالأخره کتاب شناس بزرگ، علامه«شیخ آقا بزرگ تهرانى»مى نویسد: «کافى برترینِ کتب اربعهاست؛ مانند آن درباره روایات اهل بیت نگاشته نشده است»[۱۰]آیت الله خویی در کتاب معجم رجال حدیث، از قول استادش مرحوم آیت الله نائینی، مناقشه در اسناد روایات کافی را حرفه و ترفند عاجزان و ناتوانان خوانده ‌است[۱۱].

آیت الله سید محسن حکیم در مستمسک عروة الوثقی، کافی را یکی از کتب اربعه می داند که محور عمل شیعه می باشد[۱۲].

محقق کرکیمی گوید: این کتاب از احادیثشرعی و اسرار دینی مقداری جمع آوری نموده که در کتاب دیگری یافت نمی شود. ملا محسن فیض کاشانی می گوید: کافی شریفترین و کاملترین و جامعترین کتاب است زیرا که در میان آن ها شامل اصول و خالی از عیب و فضول است.

مولی محمد امین استرآبادی در کتاب فوائد المدینهمی گوید: ما از اساتید و علمای خود شنیده ایم که در اسلامکتابی تالیف نشده که برابر یا نزدیک کتاب کافی است[۱۳].

مزایا و ویژگى هاى کتاب کافی

  • نویسنده این کتاب، دوران نواب اربعه و بخشى از زمان امام حسن عسکریعلیه السلام را درک کرده است.
  • نویسنده این کتاب، به جهت نزدیکى زمانى با نویسندگان اصول، توانسته روایاتى را با واسطه هاى کمتر نقل کند؛ از همین رو بخشى از روایات کافى با سه واسطه نقل شده است[۱۴].
  • داراى عناوینى کوتاه و گویا است که محتواى روایات باب را نشان مى دهد.
  • روایات بدون دخل و تصرف نقل شده و توضیحات مصنف با روایت ها مشتبه نمى شود.
  • مصنف سعى مى کند حدیثدرست تر و روشن تر را، در اول باب قرار داده و سپس احادیث مبهم و مجمل را ذکر کند[۱۵].
  • یکی از امتیازات کافی این است که کلینی سلسله سند را تا به امام، در هر حدیث نقل می کند، و آن جا که صدر سند را حذف کرده است، جایی است که از کتاب دیگر نقل کرده و سلسله سند را به آن کتاب حواله می دهد. تمام سند حدیث در آن ذکر شده و از این جهت با تهذیب و استبصار و من لایحضره الفقیه متفاوت است.
  • روایاتى را نقل مى کند که با عنوان باب سازگار است و از نقل احادیث معارض خوددارى کرده است.
  • روایات را در غیر ابواب خود قرار نداده است.
  • از تنظیم و تبویب دقیق و منطقى برخوردار است؛ از عقل و جهل و سپس علم و آن گاه توحیدشروع مى کند؛ در واقع برخى از مباحث معرفت شناسىرا در مرحله نخست قرار داده و سپس به مباحث توحید و امامتمى رسد، آنگاه روایات اخلاقى را نقل کرده تا به فروع و احکاممى رسد و در پایان جُنگى متنوع از احادیثرا جمع نموده است.
  • جامعیت کافى نسبت به مباحث عقیدتى، اخلاقى و فقهى از دیگر امتیازهاى آن است.

وجه تسمیه الکافی

با مطالعه مقدمه کافی روشن می ‌شود که مرحوم کلینی این کتاب را به تقاضای یکی از دوستان و مریدان خود که احتمالا محمد بن احمد بن عبدالله بن قضاعه صفوانی یا محمد بن ابراهیم نعمانی بوده، نوشته است. او از شیخ کلینی درخواست می ‌کند با نوشتن (کتاب جامع مذهبی خود گامی در جهت رفع نابسامانی ‌های موجود بردارد.

آنجا که گوید: «وقلت انک تحب ان یکون عندک کتاب کاف یجمع فیه علم الدین»،[۱۶]گفتی که مایلی نزدت کتابی باشد که با جامعیت در علوم دین، کافی باشد.

بخش های کتاب

الکافی از سه بخش جداگانه تشکیل شده است:

  • اصول، شامل روایات اعتقادی؛
  • فروع، حاوی روایات فقهی؛
  • روضه، شامل احادیث متفرقه؛

مؤلف گرانقدر در بخش اول کتاب، طىِ هشت فصل که خود آن ها را کتاب نامیده است. به تبیین اصول اعتقادى شیعه و برخى مطالب دیگر که با مسائل اعتقادى ارتباط دارد، پرداخته است.

وى هر عنوان را به ابواب مختلفى تقسیم کرده و در هر باب روایات متعددى را نقل کرده است. برخى از این عنوان ها مانند باب الکفر والإیمان بیش از دویست باب دارند. البته تعداد ذکر شده در هر باب بسیار متغیر است؛ گاه در یک باب، تنها یک روایت ذکر شده در حالى که در بعضى ابواب، ده ها روایت آمده است.

عناوین اصلى اصول کافی

  • کتاب العقل والجهلکه تنها یک باب دارد، مشتمل بر ۳۶ روایت است. توصیه هاى امام کاظمعلیه السلام به هشام، در این کتاب آمده است.
  • کتاب فضل العلمداراى ابواب پرشمارى است که مباحث برخى از آن ها عبارت اند از: «وجوب دانش پژوهى» آنان که از راه دانش نان مى خورند، «صفت علم»، «فضیلتِ دانش و دانشوران»، «نگارش و فضیلت آن»، «صفت عالم»«تقلید»، «حقعالم»، «بدعت و رأى و قیاس«نهى از سخن بدون دانش»، «وجود همه نیازمندى هاى مردم در قرآنو سنت».
  • کتاب الحجة که پس از ایمانو کفر، گسترده ترین بخش کتاب اصول کافىاست، روایات زیادى در بیش از یکصد و سى باب، نقل شده که به سرفصل های آن به صورت کلى اشاره مى شود:
  1. نیاز به حجت
  2. طبقات انبیاى رسل، ائمه اطهار
  3. تفاوت میان رسول، نبى و محدث
  4. شناخت امام و لزوم اطاعت از او
  5. صفات ائمه (والیان امر، خازنان علم، نور الهى، ارکان زمینو...)
  6. عرضه اعمال بر ائمه
  7. ائمه، وارثان علم انبیا
  8. آنچه نزد ائمه است (علم کامل قرآن، کتب انبیا، صحیفه فاطمة، جفر، جامعه و...)
  9. دانش ائمه و افزونى جهات مختلف آن
  10. نصوص دالِ بر امامت یکایک ائمه دوازده گانه
  11. گزیده هایى از تاریخ زندگانى معصومان
  • کتاب الدعاءدر دو بخش تنظیم شده است: قسم اول در بیان فضیلت دعا و آداب آن است. در این بخش، ابتدا به «آثار دعا»، «تغییر قضاى الهى به وسیله دعا»، «شفاى همه دردها» و استجابت آن پرداخته شده، سپس آداب دعا همانند: (تقدم در دعا)(رو به قبلهنشستن و یاد خدا در هنگام دعا)(دعاى پنهان)(اوقات مناسب دعا(و)اجتماع افراد در دعا(تبیین شده است. در بخش دوم، متن برخى ادعیه و اذکار کوتاه که به صورت مطلق یا ویژه برخى از حالات است، گردآورى شده است. نظیر: دعا هنگام بیدار شدن و خروج از منزل، به دنبال نمازها، هنگام بیمارى ها، و یا هنگام قرائت قرآن.
  • در آخرین عنوان از بخش «اصول» کافى،(کتاب العشرة)، لزوم معاشرت، معاشرت نیک، معاشران خوب و بد و نیز برخى از آداب و وظایف معاشرت و روابط اجتماعى نظیر: سلام گفتن به یکدیگر، احترام بزرگسالان، احترام کریمان، رعایت امانت در جلسات، حق همسایه، حق همسر، نامه نگارى و... بررسى شده است.

عناوین اصلی فروع کافی

بخش دوم کتاب کافی که(فروع الکافی)نام دارد دربردارنده روایات مربوط به مسائل فقهى است. در این بخش عناوین زیر وجود دارد:

  1. کتاب الطهارة
  2. کتاب الحیض
  3. کتاب الجنائز
  4. کتاب الصلاة
  5. کتاب الزکاة والصدقه
  6. کتاب الصیام
  7. کتاب الحج
  8. کتاب الجهاد
  9. کتاب المعیشة
  10. کتاب النکاح
  11. کتاب العقیقه
  12. کتاب الطلاق
  13. کتاب العتق والتدبیر والمکاتبه
  14. کتاب الصید
  15. کتاب الذبائح
  16. کتاب الاطعمه
  17. کتاب الاشربة
  18. کتاب الزى والتجمل والمروة
  19. کتاب الدواجن
  20. کتاب الوصایا
  21. کتاب المواریث
  22. کتاب الحدود
  23. کتاب الدیات
  24. کتاب الشهادات
  25. کتاب القضا والاحکام
  26. کتاب الایمان والنذور والکفارات.

یادآورى مى شود، در فروع کافى برخى از عنوان ها که معمولاً در کتب فقهى به صورت مستقل آورده مى شوند به مناسبت، ضمن عنوان هاى یاد شده آمده اند. مثلاً اجاره، بیع، رهن، عاریه، ودیعه، و امثال آن، در عنوان المعیشة، امر به معروف، در عنوان الجهاد و نیز زیارت نامه ها در عنوان الحج آمده است.

فروع کافى بزرگترین بخش کتاب کافى به حساب مى آید.

روضه الکافی

در سومین بخش از کتاب الکافى که به نام «روضه» شهرت دارد، روایات مربوط به موضوعات مختلف و متنوع، بدون هیچ ترتیب و نظم خاصى گردآورى شده است. براى نمونه، به برخى از موضوعات آن اشاره مى شود:

  1. تأویل و تفسیر برخى آیات قرآن مجید
  2. توصیه ها و اندرزهاى ائمه اطهارعلیهم السلام
  3. رؤیا و انواع آن
  4. دردها و درمان ها
  5. کیفیت آفرینش جهان هستى و برخى از پدیده هاى آن
  6. تاریخ بعضى از پیامبرانبزرگ
  7. فضیلت شیعهو وظایف آن
  8. برخى مسائل تاریخ صدر اسلام و زمان خلافت امیرمؤمنان
  9. مهدى علیه السلام و صفات او و نیز اصحاب و ویژگى هاى زمان حضور او
  10. تاریخ زندگى برخى اصحاب و اشخاص، نظیر ابوذر، ثمامة بن أثال، زید بن على، سلمان، جعفر بن ابى طالب.

سلسله روایی کلینی

از طریق سلسله اسناد روایات کافی، فهرست نسبتاً مفصلی از مشایخ حدیثکلینی به دست می ‌آید که تعدادشان به بیش از سی نفر می ‌رسد. این تعداد مشایخ به معنای انعکاس روایات قابل توجهی از هر یک در مجموعه کافی نیست؛ بلکه کلینی عمده قریب به اتفاق روایاتش را از هشت نفر زیر نقل کرده ‌است:

تعداد روایات الکافی

تعداد روایات کتاب کافى را با رقم هاى مختلف گفته اند: یوسف بحرانى در لؤلؤة البحرین ۱۶۱۹۹، دکتر حسین على محفوظ در مقدمه کافى ۱۵۱۷۶، علامه مجلسى ۱۶۱۲۱ و برخى از معاصران مثل شیخ عبدالرسول الغفار ۱۵۵۰۳ حدیث شمارش کرده اند[۱۷]

البته این اختلاف رقم ها ناشى از شیوه شمردن احادیثاست. به این معنى که برخى روایتى را که با دو سند ذکر شده است، دو روایت، و بعضى آن را یک روایت به حساب آورده اند. گروهى روایات مرسله را نیز که با عبارت «وفى روایة اخرى» آمده است یک حدیث شمرده اند و برخى آن را در شمارش به حساب نیاورده اند. البته در موارد نادر هم مى تواند علت اختلاف، نبودنِ برخى روایات در برخى نسخه ها باشد[۱۸]

همچنین ذکر شده که کافی به نقل عین الغزلاز لؤلؤه البحرین، ۱۶۱۹۹ حدیث است که طبق اصطلاح متأخرین (که حدیث را به پنج قسم اصلی تقسیم کرده اند) بدین قرار می باشد: صحیح: ۱۱۱۸،[۱۹]موثق: ۱۱۱۸، قوی و حسن ۳۲۲، ضعیف ۹۴۸۷. در روضات الجناتنیز همین تعداد را با اختلافی از لؤلؤه البحرین نقل می کند[۲۰].

پژوهش‌هاى انجام شده درباره الکافى

کتاب کافى از دوره هاى نخست، مورد توجه عالمان و حدیث پژوهان بوده، بنابراین کارهاى بسیارى درباره آن انجام شده است. شیخ آقا بزرگ تهرانى، در الذریعه، ۲۷ شرح بر اصول، یا تمامى کتاب معرفى کرده؛[۲۱]چنان که ده حاشیه بر این کتاب شمرده است[۲۲].

همچنین برخى دیگر از نویسندگان، کارهاى بسیارى را پیرامون کافى ذکر کرده اند که بیشتر آن ها تاکنون به چاپ نرسیده یا در دسترس نیستند[۲۳]

از معروف ‌ترین شرح ‌ها و حاشیه ‌های این کتاب می ‌توان به مرآه ‌العقول علامه مجلسی، شرح اصول کافی تالیف امیر اسماعیل خاتون ‌آبادی، شرح اصول کافی از ملاصدرای شیرازی، شرح ملاخلیل قزوینی بر اصول کافی به زبان فارسی موسوم به صافی و شرح عربی همین دانشمند به نام شافی و الرواشح السماویه فی شرح الکافی تالیف سید محمد باقر محقق داماد اشاره کرد.

گفتنی است، کنگره بین المللی بزرگداشت ثقة الاسلام کلینی، در حال حاضر، بخش قابل توجهی از آثار مربوط به کافی را که تاکنون منتشر نشده اند، در دست آماده سازی و انتشار دارد.

در این جا برخى از آثاری را که پیرامون کتاب کافى منتشر شده، در چند بخش معرفى مى کنیم:

الف). شرح و حاشیه

  1. (التعلیقة على کتاب الکافی)، محمد باقر حسینى مشهور به میرداماد(م ۱۰۴۱ ق)، تحقیق: سید مهدى رجایى (قم، مطبعة خیام، ۱۴۰۳ق)، ۲۲ + ۴۰۴ ص. این تعلیقه، تا کتاب الحجةاز اصول کافىادامه دارد و متن روایات نیز همراه تعلیقه چاپ شده است. همچنین شارح، کتابى دیگر به نام)الرواشح السماویة(دارد که در آن برخى قواعد علم حدیث را نگاشته و مقدمه کافى را شرح کرده، و به عبارتی جلد اول این تعلیقه محسوب مى شود.
  2. «شرح اُصول الکافی»، صدرالدین الشیرازى،(م ۱۰۵۰ ق)، (تهران، مکتبة محمودى ۱۳۹۱ ق) ۴۹۲ ص. این شرح تا پایان کتاب الحجة از اصول کافى ادامه دارد. در ضمن، این شرح با تصحیح محمد خواجوى در ۲ جلد، توسط مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى به چاپ رسیده است. همچنین خواجوى این شرح را ترجمه نموده و در ۲ جلد، همان انتشارات به چاپ رسانده است.
  3. (جامع الاحادیث والأقوال)، نوشته شیخ قاسم بن محمدبن جواد بن الوندی متوفی بعد از سال ۱۱۰۰ هجری.
  4. (الدر المنظوم من کلام المعصوم)، نوشته شیخ علی بن محمد بن حسن بن زین الدین شهید ثانی درگذشت ۱۱۰۴ هجری، تحقیق: محمد حسین درایتی (قم، دارالحدیث، ۱۳۸۵ ش) ۷۱۷ صفحه (۱ ج)، وزیری.
  5. «مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول» نوشته علامه مجلسی، درگذشته به سال ۱۱۱۰ هجری. (تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۴۰۴ق / ۱۳۶۳ ش، دوم؛ ۲۶ ج)
  6. «الوافی»نوشته فیض کاشانی متوفای ۱۰۹۱ هجری.
  7. حاشیه علامه مجلسی.
  8. «حاشیه ابوالحسن شریف فتونی عاملی» متوفای ۱۱۳۸ هجری.
  9. حاشیه سید میر ابوطالب بن میرزا بیک فندرسکیاز افاضل اوائل قرن دوازدهم هجری.
  10. حاشیه شیخ زین الدین ابوالحسن علی بن شیخ حسن صاحب معالم.
  11. حاشیه شیخ محمد بن حسن بن زین الدین شهید ثانی معروف به شیخ محمد سبط عاملی درگذشت سال ۱۰۳۰ هجری.
  12. «الحاشیة على اُصول الکافی»، رفیع الدین محمد بن حیدر النائینى، تحقیق: محمد حسین درایتى (قم، دارالحدیث، ۱۳۸۳ش) ۶۷۲ ص، وزیرى.
  13. «الحاشیة على اُصول الکافی»، سید بدرالدین بن أحمد الحسینى العاملی، تحقیق: على فاضلى (قم، دارالحدیث، ۱۳۸۳ش) ۳۵۲ ص، وزیرى.
  14. «شرح الکافی، الاصول والروضة»، محمد صالح المازندرانى، التعلیق: میرزا ابوالحسن شعرانى (تهران، المکتبة الاسلامیة، ۱۳۴۲) ۱۲ ج. این شرح، تنها اصول کافىو روضه را دربر دارد.
  15. «الشافی فی شرح الاصول الکافی»، ۳ ج، عبدالحسین المظفر. (دوم: مطبعة الغری، نجف، ۱۳۸۹ ق - ۱۹۶۹ م)

ب). ترجمه

  1. «اصول کافی»، ترجمه و شرح: سید جواد مصطفوی (تهران، دفتر نشر فرهنگ اهل بیت، ۲ ج)؛ این ترجمه، همراه با متن احادیث است.
  2. «الروضة من الکافی»، ترجمه و شرح: سید هاشم رسولى محلاتى (تهران، انتشارات علمیه اسلامیه) ۲ ج، ۲۹۷ + ۲۵۹ ص. در این کتاب، متن عربى احادیث نیز درج شده است.
  3. «الکافی»، ترجمه به انگلیسى، المؤسسة العالمیة للخدمات الاسلامیة. تاکنون ۱۳ جلد از آن به همراه متن عربی منتشر شده است.
  4. «تحفة الاولیاء» نوشته محمد علی بن حاج محمد حسن اردکانی.
  5. «الصافی» شرح اصول کافی و شرح فروع کافی نوشته شیخ خلیل بن غازی قزوینی.

ج). تلخیص

  1. «گزیده کافى»، ترجمه و تحقیق: محمد باقر بهبودى (تهران، شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، ۱۳۶۳)، ۶ جزء در سه مجلد. (ج ۱: معارف و آداب؛ ج ۲: طهارت، صلات؛ ج ۳: زکات، روزه؛ ج ۴: حج، معیشت؛ ج ۵: ازدواج، آشامیدنى ها؛ ج ۶: زیب و زینت، گل ها)
  2. «خلاصه اى از اصول کافى»، ترجمه: على اصغر خسروى شبسترى، (تهران، کتاب فروشى امیرى، ۱۳۵۱ ش)، ۲۷۰ ص.
  3. «درخشان پرتوى از اصول کافى»، سید محمد حسینى همدانى. (قم، مؤلف، ۱۴۰۶ق)
  4. محمد جعفر بن محمد صفی ناعسی فارسی این کتاب را خلاصه کرده است.

د). معجم و راهنما

  1. «المعجم المفهرس لالفاظ اصول الکافی»، الیاس کلانترى. (تهران، انتشارات کعبه)
  2. «المعجم المفهرس لالفاظ الاصول من الکافی»، على رضا برازش. (تهران، منظمة الاعلام الاسلامى، ۱۴۰۸ ق - ۱۹۸۸ م، اول) ۲ ج، ۲۰۱۱ ص.
  3. «الهادى الى الفاظ اصول الکافی»، سید جواد مصطفوى. (آستان قدس رضوى، مشهد، ۱۴۰۶ ق)، ج ۱، ص ۴۱۳ ص، تا حرف شین.
  4. «فهرس احادیث اصول الکافی»، مجمع البحوث الاسلامیة. (آستان قدس رضوى، مشهد، ۱۴۰۹ ق(
  5. «فهرس احادیث الروضة من الکافی»، مجمع البحوث الاسلامیه. (آستان قدس رضوى، مشهد، ۱۴۰۸ ق(
  6. «فهرس احادیث الفروع من الکافی»، مجمع البحوث الاسلامیة. (آستان قدس رضوى، مشهد، ۱۴۱۰ق(
  7. «فهرس احادیث الکافی»، بنیاد پژوهش هاى اسلامى آستان قدس رضوى.

ز). اسناد و رجال کافى

  1. «تجرید اسانید الکافى و تنقیحها»، حاج میرزا مهدى صادقى. (قم، ۱۴۰۹ ق)
  2. «الموسوعة الرجالیة»، حسین طباطبایى بروجردى، ۷ ج، تصحیح و تکمیل: میرزا حسن النورى. (مجمع البحوث الاسلامیة، مشهد، ۱۴۱۳ ق /۱۹۹۲ م) جلد یک از این مجموعه با عنوان: «ترتیب اسانید کتاب الکافی»، در ۵۶۷ صفحه و جلد چهارم آن با عنوان «رجالُ أسانید او طبقات رجال الکافی»، در ۴۶۸ صفحه، مربوط به کافى مى باشد.

ه). درباره کافى

  1. «دفاع عن الکافی»، ثامر هاشم حبیب العمیدى (مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیة، ۱۴۱۵ ق /۱۹۹۵ م) ۲ ج، ۷۶۸ + ۷۸۹ ص.
  2. «الشیخ الکلینی البغدادی و کتابه الکافی»، ثامر هاشم حبیب العمیدی (مکتب الاعلام الاسلامى، قم، ۱۴۱۴ ق / ۱۳۷۲ ش)، ۴۹۵ ص. در این کتاب شرحى مفصل از زندگانى شخصى و علمى کلینى، تلاش هاى علمى پیرامون کافى و روش کلینى در فروع ارائه شده است.
  3. «بین الکلینی و خصومه، موقف محمد ابو زهرة من الکلینی»، عبدالرسول الغفار (دارالمحجة البیضاء، بیروت، ۱۴۱۵ ق / ۱۹۹۵ م)، ۹۶ ص. در این کتاب، ایرادهایى که محمد ابو زهره از نویسندگان مصرى، بر کتاب کافى داشته، مورد تجزیه، نقد و تحلیل قرار گرفته است.
  4. «بحوث حول روایات الکافی»، امین ترمس العاملی (مؤسسة دارالهجرة، قم، ۱۴۱۵ ق)، ۲۰۰ ص.
  5. «دراسات فی الکافی للکلینی والصحیح للبخاری»، هاشم معروف الحسنى (۱۳۸۸ / ۱۹۶۸ م)، ۳۶۵ ص. نویسنده در این کتاب، بحث هاى مقارن و مقایسه اى میان کافى و صحیح بخارى انجام داده و موضوعاتى را از دو کتاب برگزیده و داورى کرده است.
  6. «ثلاثیات الکلینی و قرب الاسناد»، امین ترمس العاملی (مؤسسة دارالحدیث الثقافیة، قم ۱۴۱۷ ق / ۱۳۷۵ ش)، ۴۴۵ ص. در این اثر پس از مقدمه - که شرحى است از زندگانى کلینى و اصطلاحات ثلاثیات - روایات کلینى که با سه واسطه به معصوم مى رسد، گردآوری شده که مجموع آن ۱۳۵ روایت است.
  7. «الکلینی والکافی»، الدکتور عبدالرسول الغفار (مؤسسة النشر الاسلامى، قم، ۱۴۱۶ ق)، ۵۸۹ ص.

و تحقیق:

بر این کتاب تحقیقات فراوانی نگاشته شده است مانند:

  1. رموز التفاسیر الواقعة فی الکافی والروضة نوشته مولی خلیل بن غازی قزوینی.
  2. جامع الرواة نوشته حاج محمد اردبیلی از شاگردان علامه مجلسی.
  3. الفوائد الکاشفة نوشته محمد حسین طباطبایی تبریزی.
  4. البیان البدیع نوشته سید حسن صدر.
  5. رجال الکافی حاج سید حسین طباطبایی بروجردی.

مقایسه ی کافی با صحاح سته

شهید در ذکری و نیز جمعی به تبع وی نوشته اند که کافی بیش از صحاح سته ی اهل سنت حدیث دارد. و حتی در الذریعه آمده: احادیث صحیح بخاری حدود هفت هزار است و بقیه ی صحاح سته (صحیح مسلم، سنن ترمذی، سنن ابوداوود، سنن ابن ماجه، سنن نسانی) از نه هزار تجاوز نمی کند. بنابراین جمع احادیث شش صحیح مزبور شانزده هزار می باشد که کتاب کافی به تنهائی ۱۹۹ حدیث بیش از آنها دارد.

ولی این سخن درست نیست، چه کافی را اگر با اسقاط مکررات به حساب آوریم خیلی کمتر از شانزده هزار حدیث دارد. و با حساب مکررات گرچه به این تعداد می رسد ولی صحیح بخاری نیز به این حساب ۹۰۸۲ حدیث است[۲۴].

چنان که صحیح مسلم نیز شامل ۷۲۷۵ حدیث می باشد[۲۵]بنابراین احادیث بخاری و مسلم به تنهائی بالغ بر ۱۷۳۵۷ حدیث می گردد. و چهار کتاب دیگر اهل سنت نیز گرچه کوچکتر از بخاری و مسلم است، ولی مثلاً سنن ابن داوود ۴۸۰۰ حدیث را شامل است.[۲۶]و سنن ترمذی حدود پنج هزار حدیث آمده. و سنن ابن ماجه ۴۳۴۱ حدیث دارد و سنن نسائی از سن ابوداوود کمتر نیست.

منتهی شماره ی احادیث کتب اربعه، مسلما بیش از صحاح ستهاست. زیرا مجموع احادیث کتب اربعه بالغ بر ۴۴ هزار و اندی است[۲۷]

در صورتی که صحاح سته حدود ۲۷ هزار حدیث یا اندکی کم و بیش است. به هر حال این مزیتی برای دین اسلاماست که دستورات و احکامآن که از حضرت رسول اکرم توسط رجال موثق اهل سنتو یا به وسیله ی خاندان نبوت(که شیعهافتخار پیروی آنان را دارد.)

آیا روضه، جزء «الکافی» است؟

بعضى، بخش روضهرا از آثار کلینی نمی دانند بلکه آن را به «ابن ادریس»، صاحب سرائر نسبت می دهند؛ بنابراین، روضه را جزء کتاب کافی به حساب نمی آورند. در مقابل اشخاص زیادی این بخش را جزء کافى و از آنِ کلینى دانسته اند. برای پیگیری این بحث، می توان به کتاب الکلینی و الکافی، صفحه ۴۰۸ تا ۴۱۵ و نیز کتاب الکلینی و کتابه الکافی، صفحه ۱۳۲ تا ۱۴۰ مراجعه کرد.

ملا خلیل قزوینی در آغاز شرح فارسی خود بر کافی (که موسوم است به الصافی) در انتساب روضه به کلینی تشکیک می کند. چه احادیث روضه از لحاظ محکمی و اتقان در نقل، به مانند دو بخش دیگر کافی)اصول و فروع(نیست. ولی حاجی نوری در خاتمه ی مستدرک سخن وی را رد می کند.

بهترین دلیلی که روضه از آن کلینی است سخن نجاشی و شیخ طوسیو ابن شهر آشوباست که روضه را در شمار کتب کافی و از آن کلینی دانسته اند[۲۸]و دیگر وجود روضه است در نسخه های کافی موجود است.

آری چنان که اشاره شد روایات روضه از لحاظ محکمی متن و سند همسان فروع نیست. و این از آن جهت است که اهتمامی را که دانشمندان در صحت و ثاقت سند احادیث احکام داشته و دارند در احادیث فضائل و خطب که بیشتر جنبه ی وعظ و ارشاد دارد، ندارند.

زیرا طبق قاعده ی (تسامح در ادله ی سنن) که فقها از احادیث (من بلغ[۲۹]استفاده کرده اند، در نقل روایاتی که متضمن حکم استحبابی و کراهی یا درباره ی فضائل و مناقب و نیز مواعظ و حکم است، تسامح رواست.

پانویس

  1. علم الحدیث، ص ۷۶.
  2. منظور ابی السعادات مبارک بن محمد (م ۶۰۶) صاحب جامع الصولو برادر صاحب کامل التواریخاست.
  3. رجال بحرالعلوم، ج ۱؛ در روضات از مولی خلیلی قزوینی شارح کافی نقل می کند که محتمل است احادیثی را که کلینی به عنوان قال العالم در کافی ذکر فرموده مرادش حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه شریف باشد. چنان که محدث نیشابوری حکایت عرضه داشتن کافی را بر امام و گفته ی حضرت که کافی (کاف لشیعتنا) نقل می کند.
  4. تصحیح الاعتقاد، ص ۲۰۲.
  5. بحارالانوار، ج ۱۰۷، ص ۱۹۰.
  6. بحارالانوار، ج ۱۰۸، ص ۱۳۸.
  7. بحارالأنوار، ج ۱۱۰، ص ۷۰.
  8. مرآة العقول، ج ۱، ص ۳.
  9. تنقیح المقال، ج ۳، ص ۲۰۲.
  10. الذریعه، ج ۱۷، ص ۲۴۵.
  11. معجم رجال الحدیث، ج ۱، ص ۹۹.
  12. مستمسک عروة الوثقی، فهرست رموز کتاب.
  13. مقدمه اصول کافی، سید جواد مصطفوی.
  14. رجوع شود به: امین ترمس عاملى، ثلاثیات الکلینى و قرب الاسناد.
  15. اصول کافى، ج ۱، ص ۱۰، مقدمه مترجم: سید جواد مصطفوى.
  16. روضات الجنات، فهرست مرکزی دانشگاه، ۱۴۶۳/۵.
  17. الکلینى والکافى، ص ۴۰۲.
  18. الکلینى والکافى، ص ۳۹۹.
  19. در روضات الجنات، چاپ دوم سنگی، ۵۰۷۲ حدیث نوشته است که مسلماً اشتباه نسخه نویس است.
  20. خوشبختانه نسخه های کافی از نظر تعداد احادیث اختلافی ندارد.
  21. الذریعة الى تصانیف الشیعه، ج ۱۳، ص ۹۴، ۱۰۰؛ ج ۱۴، ص ۲۶ - ۲۲۸؛ المعجم المفهرس لالفاظ بحارالأنوار، ج ۱، ص ۶۶ ۶۷.
  22. الذریعة الى تصانیف الشیعه، ج ۶، ص ۱۸۱؛ المعجم المفهرس لالفاظ بحارالأنوار، ج ۱، ص ۶۶.
  23. ثامر هاشم حبیب، الشیخ الکلینى البغدادى و کتاب الکافى، ص ۱۵۸ ۱۷۷.
  24. علم الحدیث، نقل از ابن حجرو ابن خلدون؛ گرچه در کشف الظنونبه نقل از ابن صلاح احادیث صحیح بخاری را ۷۲۷۵ حدیث نوشته. ولی ظاهراً وی در نقل از ابن صلاح اشتباه کرده است.
  25. علم الحدیث، نقل از تقریب نووی.
  26. همان.
  27. چه، احادیث کافی ۱۶۱۹۹ و من لایحضر ۹۰۴۴ و تهذیب ۱۳۵۹۰ و استبصار ۵۵۱۱ حدیث است که جمعاً ۴۴۳۴۴ حدیث می شود.
  28. کتاب الروضه من اخر کتاب الکافی (فهرست شیخ)... له الکافی منها... الروضه (معالم العلماء) صنف الکتاب المعروف بالکلینی یسمی الکافی فی عشرین سنه شرح کتبه... کتاب الروضه (رجال نجاشی ، ص ۲۹۲).
  29. حدیث من بلغ بدین سان نقل شده: من بلغه ثواب من الله علی عمل فعمل ذلک العمل التماس ذلک الثواب اوتیته و ان لم یکن الحدیث کما بلغه. یعنی خداوند به کسی که حدیثی راجع به ثواب عملی شنیده و برای درک ثواب مزبور آن عمل را به جا آورده ثواب آن کار را می دهد گرچه حدیث چنان که شنیده نباشد (علم الحدیث، ص ۱۲۷، چاپ دوم، نقل از کافی).

 

 

منابع

 

مقالات

نظرسنجی

نظر شما در مورد طراحی سایت جدید ما و مقایسه آن با سایت قبلی چیست؟
سایت جدید بهتر است
۳۰%
سایت قبلی بهتر بود
۱۸%
سایت جدید خوب است اماکامل و جامع نیست
۱۷%
نظری ندارم
۳۶%
تمام آرا: ۵۵۱