نشریه موعظه خوبان شماره ۱۵۳
قال علی عليه السلام : مَن اَكبرِ التوّفيقِ اَلأَخذُ بِالنّصيحةِ. / (فهرست غرر، ص ۳۸۲) يکي از بزرگترين توفيقات الهي، عمل کردن به اندرز و نصايح ديگران است.
نهی مکرّر! اگر فرض کنید که یک چند نفر [...] قرار بگذارند [...] یکییکی بروند سلام بکنند، به اینها (که خلاف می کنند) بگویند «آقا، این کار را نکن!» اگر در یک روز هزار نفر آدم برود به یک نفر بگوید «آقا نکن! این کار خلاف ... است»، این کار پیشرفت میکند. خدا رحمت کند شیخ ما مرحوم آقای شاهآبادی را ـ رضواناللّهعلیه ـ ایشان به من فرمود که: «در آن زمانِ شدّت، مقابل منزل ما یک دکّانی باز شد که چیزهای خلاف میفروخت، دکان بدی باز شد. من به رفقایم گفتم که شما یکییکی بروید نهیش کنید. یک روز قریب دویست نفر، یکییکی صبح رفتند: «سلامٌ علیکم! و علیکم السلام! آقا، این دکان این جا مناسب نیست» این رد شد، یکی دیگر آمد. تا عصر حدود دویست نفر رفتند به این آدم گفتند. تمام شد. برچید بساطش را. این نهی وقتی مکرر شد در روح انسان تأثیر میکند. یکی بگوید، ممکن است، خوب، تأثیر کمی بکند. دنبالش یکی دیگر برود بگوید: «آقا نکن این کار را » ... این ممکن است در آنها انشاءاللّه تأثیر بکند. [ صحیفه امام، ج ۸، ص ۴۷. ]
آنجا کسی به شما چیزی نخواهد داد! قال علی علیه السلام : ایها الناس ! إنَّ الدُّنيا دارُ فَناءٍ وَالآخِرَةَ دارُ بَقاءٍ، فَخُذوا مِن مَمَرِّكُم لِمَقَرِّكُم؛ بدانيد كه دنيا، سراى نيستى است و آخرت، سراى ماندگارى. پس، از گذرگاهتان براى اقامتگاهتان [توشه] برگيريد. این چیزی نیست که انسانها با مراجعه به عقل و وجدان خودشان نتوانند آن را درک کنند. این را همه می دانند که دنیا دار فناء است ولی بیان این مطلب از کسی مثل امیر المؤمنین علیه السلام برای این است که ما روی آن فکر کنیم و بر آن ترتیب اثر دهیم. در یک مسافر خانه ای که یک روز، ده روز مثلاً توقف بکند ،این جا وسایلتان را مرتب می کنید، منظم می کنید، امّا آیا مشغول رنگ آمیزی دیوارها هم می شـوید؟ اگـر گـوشه ای از این اتاق احتیاج به یک کار اساسی داشته باشـد، آن را هم انجام می دهید؟ وقتی دنیا دارِ فنا شد و توجه کردیم به این، این یک لوازمی دارد، دلبستگی به این مرکزِ فنا و آنجایی که باقیماندنی نیست، طبعاً از نظر یک انسان عاقل و خردمند مردود است. لذا می گویند، بدانید! از اینجا باید گذشت، باید عبور کرد وَالآخِرَهَ دارُ بَقاءٍ، آنجایی که منزل ماست و بناست تا ابد الدهر آنجا بمانیم آن عبارت است از، آخرت؛ پس هر کاری می کنیم باید برای آن جا بکنیم. فَخُذوا مِن مَمَرِّكُم لِمَقَرِّكُم ، از این جاده دارید عبور می کنید برای اینکه به سرمنزلی برسید که آنجا محل استقرار شماست. در این راه چیزهایی هست، وسائل لازم زندگی هست که آنجا نیاز به آن دارید؛ که اگر از بین راه و در این جاده آنها را فراهم نکردید آنجا دستتان خالی خواهد ماند. آنجا کسی به شما چیزی نخواهد داد. [ شرح حدیث از امام خامنه ای مدظله العالی در مقدمه درس خارج ، ۲۱/۱۰/۹۳ ]
انصافاً من او را از خود بلند همت تر دیدم ! به حاتم طایی گفتنددر طول زندگی خود ، هیچ شخصی را بلند همت تر از خودت دیده ای یا شنیده ای؟» گفت:«بلی! یک روز، چهل شتر برای امرای عرب قربانی کرده بودم. و بزرگان عرب را از هر طایفه ای دعوت کرده بودم ؛ پس برای حاجتی بیرون رفتم. خارکنی را دیدم، که پُشته خوار فراهم می کند . به او گفتم : ای پیرمرد به مهمانی حاتم نروی که جمعیت انبوهی بر سر سفره احسان او گرد آمده اند ؟ گفت: « هر که نان از عمل خویش خورد / منّت از، حاتم طایی نَبَرد. » انصافاً من او را از خود بلند همت تر دیدم. » [ پندهای جاویدان ، محمد محمدی اشتهاردی ، انتشارات مهدی یار ، چاپ دوم ، ۱۳۸۳ ، ص ۱۵۷ و ۱۵۸]
کنون بایدت عذر تقصیر گفت در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده که فرمودند « به کسانی که در شرف مرگ هستند، شهادت به «لا اله الا الله» را تلقین کنید که هر کس آخرین کلامش کلمه توحید باشد، داخل بهشت می رود. » کسی به پیامبر خدا عرض کرد: " آن شدائد و سختی های سکرات مرگ آن چنان ما را مشغول و حواسمان را پرت می کند که یادمان می رود." همان وقت جبرئیل نازل شد و عرض کرد:یا رسول الله، به آن ها بگو: الآن که در صحّت و سلامتی هستید و زبانتان باز و حواستان جمع است «لا اله الّا الله» بگویید. کنونت که چشم است اشکی ببار زبان در دهان است عذری بیار امام سجاد در دعایشان می فرماید: خدایا، دلبسته نبودن و کنده شدن از دنیا و بازگشت و روی آوردن به آخرت و آمادگی برای مرگ را قبل از آمدنش، روزی ام کن. برای همین است که در توصیه های دینی گفته اند. هر کوتاهی، هر خطا، هر تقصیر و قصوری را جبران کنید و به تأخیر نیندازید و نگویید بعداً جبران می کنم. معلوم نیست بعدی در کار باشد و مهلت دیگری داشته باشیم. [عالی، مسعود، احتضار و عالم قبر،قم ، نشر عطش ، ۱۳۹۲ ،ص ۶۶ / الکافی ، ج۴،ص۱۱۵ و ۱۱۶ ]
من شما را می خواستم ، شما من را نمی خواهید! آیت اللّه العظمی بهجت (ره) می فرمودند : «از آقای حاج آقا حسین قمی شنیده بودم که از منبر دو نفر به خوبی می شود استفاده نمود: یکی منبر آقا سید یحیی (یزدی) و دیگر حاج شیخ غلامرضا یزدی (مشهور به فقیه خراسانی) ما رفتیم پای منبر ایشان استفاده کنیم که دیدیم نظر آقای قمی درست است.» در حالات این عارف وارسته آمده است ، یک بار ایشان پیاده از نجف به کربلا آمدند. آن موقع، حرم سید الشهدا ، سه در داشت که یکی را دَرِ حبیب می نامیدند. ایشان، جلوی این در، اذن دخول خواندند؛ ولی گریه نکردند. جلوی هر کدام از درهای دیگر اذن دخول خواندند؛ اما گریه نکردند. سپس برگشتند و مقابل دَرِ حبیب ایستادند و گفتند: «ای امام حسین(ع)!، من شما را می خواستم که پیاده از نجف تا کربلا آمدم؛ شما من را نمی خواهید و به من اذن ورود نمی دهید؟» این را گفتند و به گریه افتادند. [در روایات ثابت شده آمده که در اذن دخول حرم سیدالشهدا علیهالسلام که [شخص بگوید]: « ءاَدخل یا الله، ءاَدخل یا رسول الله، ءاَدخل... » و از تمام ائمه علیهمالسلام استیذان میشود. (بعد در ادامه روایت هست که): «فَإِنْ دَمَعَتْ عَيْنُکَ، فَتِلْکَ عَلامَهُ الاِذْنِ» اگر اشکی از چشم آمد، علامت این است که به تو اذن دادهاند.»] [فقیه خراسانی;، الگوی تقوا و تبلیغ ، مبلغان - اسفند ۱۳۸۷ و فروردین ۱۳۸۸ - شماره ۱۱۳ ]
کوخ نشینان! دمدمای غروب یک مرد کُرد با زن و بچه اش مانده بودند وسط یه کوره راه. من و علی هم با تویوتا داشتیم از منطقه برمی گشتیم به شهر. چشمش که به قیافه ی لرزان زن و بچه ی کُرد افتاد، زد رو ترمز و رفت طرف اونا. پرسید: «کجا می رین؟» مرد کُرد گفت: «کرمانشاه» –رانندگی بلدی؟ کُرد متعجب گفت: «بله بلدم!» علی دمِ گوشم گفت: «سعید بریم عقب.» مرد کُرد با زن و بچه اش نشستند جلو و ما هم عقب تویوتا، توی سرمای زمستان! باد و سرما می پیچید توی عقب تویوتا؛ هر دوتامون مچاله شده بودیم. لجم گرفت و گفتم: «آخه این آدم رو می شناسی که این جوری بهش اعتماد کردی؟»اون هم مثل من می لرزید، اما توی تاریکی خنده اش را پنهان نکرد و گفت: «آره می شناسمش، اینا سه تا از اون کوخ نشینانی هستند که امام فرمود به تمام کاخ نشین ها شرف دارن. تمام سختی های ما توی جبهه به خاطر ایناس. (برگرفته از کتاب دلیل ، خاطراتی از سردارشهید علی چیت سازیان فرمانده اطلاعات عملیات لشگر۳۲ انصار الحسین ،)
یک استفتاء سوال: کسی که اصل سرمایهاش حرام بوده و میخواهد زندگی خود را حلال کند تکلیفش چیست؟ [برگرفته از استفتائات امام خامنهای در، پایگاه Khamenei.ir ]
| ||