رهبر ۱۳ سالهای که ارزشش از صدها قلم بیشتر است
منیرنت: وی دوران کودکی را همراه سایر فرزندان خانواده و در کنار برادرش داود که او نیز سه سال بعد از شهادت محمد حسین، شهید شد، با صفا و صمیمیت و در زیر سایه محبت و توجه پدر و مادری مهربان، سپری کرد.
محمد حسین در سال ۱۳۵۲، به مدرسه رفت و کلاس اول تا چهارم ابتدایی را با یک معلم روحانی طی کرد. سال پنجم ابتدایی و اول و دوم راهنمایی را به دلیل انتقال خانوادهاش به کرج در دو مدرسه در این شهر گذراند.
در همین دوران بود که به واسطه حوادث انقلاب، روح وی نیز، مانند میلیونها جوان و نوجوان دیگر کشور، دچار تحولات عظیمی گردید.
محمد حسین فهمیده، نوجوانی خوشبرخورد، شجاع، فعال، کوشا بود و به مطالعه علاقه زیادی داشت و با وجود اینکه به سن تکلیف نرسیده بود، نماز میخواند و احترام خاصی برای والدینش قایل بود. وی شیفته و عاشق امام خمینی(رحمهاللهعلیه) بود و با تمام وجود سعی در اجرای فرامین امام داشت. او میگفت: «امام هر چه اراده کند، همان را انجام خواهم داد و من تسلیم او هستم».
هنگام ورود امام(رحمهاللهعلیه) به ایران به دلیل مصدوم بودن، موفق به زیارت امام نشد، اما پس از بهبودی در اولین فرصت به شهر مقدس قم رفت و موفق به دیدار شد.
این دانش آموز رزمنده بسیجی، با ایمان و بینش عمیق و استوار خود در جنگ با دشمن پیش قدم و با نیل به شهادت، درس شجاعت، فداکاری و مقاومت را به همه بسیجیان و امت حزب الله آموخت.
امام بزرگوارمان از این نوجوان ۱۳ ساله به عنوان رهبر یاد فرموده و بدین گونه نام و یاد او، منشا حماسههای بزرگ شد و تحول عظیمی در شیوههای دفاع مقدس و نبرد رزمندگان اسلام ایجاد کرد و راه پیروزی و سرافرازی را یکی پس از دیگری، هموار ساخت.
فهمیده دوازده ساله بود که حوادث کردستان اتفاق افتاد. او خود را به کردستان رساند، ولی به دلیل کمی سن، برادران کمیته او را باز میگردانند و درصدد برمی آیند که در حضور مادرش از او تعهد بگیرند که دیگر از شهرستان کرج خارج نشود. ولی او رضایت نمیدهد و خطاب به آنان میگوید که خودتان را زحمت ندهید. اگر امام بگوید، به هر کجا که باشد، آماده رفتن هستم.
در همان روزهای نخست جنگ تحمیلی، محمد حسین تصمیم میگیرد که به جبهه برود و با متجاوزان بعثی بجنگد. زمزمه رفتن را در خانواده و بین دوستانش میافکند. در یکی از بیمارستان های کرج خود را به یکی از دوستانش که بستری بود، میرساند و با او خداحافظی میکند و از جبهه و جنگ برای او می گوید و تکلیف الهی خود را گوشزد میکند.
یک روزکه به بهانه خرید نان از منزل خارج شده بود، مبلغ ۵۰ تومان را به دوستش میدهد و از او میخواهد که نان را بخرد و به منزل آنها ببرد و تصمیم خود را برای رفتن به خوزستان به او میگوید و از وی میخواهد که تا سه روز به خانوادهاش خبر ندهد تا مانع رفتن او نشوند و سپس آنها را مطلع کند.
در تهران یکی از پاسداران کمیته متوجه تصمیم او شده و با وی صحبت و سعی میکند او را از تصمیم خویش منصرف نماید، اما موفق نمیشود. شهید فهمیده که در عزم خود راسخ بود، خود را به شهرهای جنوب کشور میرساند و هر چه تلاش میکند که همراه گروه یا دستهای که عازم خطوط مقدم جبهه هستند، برود، موفق نمیشود. تا با گروهی از دانشجویان انقلابی دانشکده افسری برخورد کرده و به نزد فرمانده آنان میرود و از او میخواهد که وی را با خود ببرند. فرمانده امتناع میکند، اما شهید فهمیده، آنقدر اصرار میکند تا فرمانده را متقاعد میکند که برای یک هفته او را همراه خود به خرمشهر ببرد. در این مدت کوتاه هر کاری که پیش میآید، حسین پیشقدم شده و استعداد و قابلیت خود را در همه کارها نشان میدهد.
در همین مدت کوتاه حضور در خرمشهر با دوستش به نام محمد رضا شمس، مجروح میشوند و آن دو را به بیمارستان منتقل میکنند و علیرغم مخالفت فرمانده آن گروه و با حالت مجروحیت، دوباره به خطوط مقدم در خرمشهر برمیگردد.
در حین برخورد با فرمانده و پس از ممانعت وی از حضور در خط مقدم، چشمان حسین پر از اشک شده و با ناراحتی به فرمانده میگوید: «من به شما ثابت میکنم که میتوانم به خط بروم و لیاقت آن را دارم».
او برای اثبات لیاقت خود یک بار به تنهایی به میان عراقیها رفته و لباس و اسلحهای از عراقیها به دست میآورد و در هیئت یک عراقی به نیروهای خودی نزدیک میشود، به طوری که رزمندگان مشاهده میکنند که یک عراقی کوچک به طرف آنان میآید! میخواهند به او شلیک کنند، که یکی از آنان میگوید، صبرکنید با پای خودش بیاید تا اسیرش کنیم. هنگامی که نزدیک میشود، میبینند حسین است که خواسته ثابت کند که میتواند با دست خالی هم با عراقیها بجنگد و شهامت و لیاقت حضور در خط مقدم را دارد. مسوول گروه که به توانمندی و توانایی واراده پولادین حسین برای رزم در جبهه اعتماد و اطمینان پیدا میکند، به او اجازه ماندن در جبهه را میدهد.
از آن پس او به اتفاق دوست شهیدش محمد رضا شمس، در یک سنگر قرار داشتند تا در هجوم عراقیها به خرمشهر محاصره میشوند. محمد رضا شمس، دوست و همسنگر حسین زخمی میشود و حسین با سختی و زحمت زیاد او را به پشت خط میرساند و به سنگر خود بر میگردد و میبیند که تانکهای عراقی به طرف رزمندگان اسلام هجوم آورده و در صدد محاصره آنها هستند.
حسین در حالی که تعدادی نارنجک به کمرش بسته و در دستش گرفته بود به طرف تانکها حرکت میکند. تیری به پای او میخورد و از ناحیه پا مجروح میشود. اما زخم گلوله نمیتواند از اراده محکم و عزم پولادین او جلوگیری نماید.
بدون هیچ دغدغه و تردیدی تصمیم خود را عملی میکند و از لا به لای امواج تیر که از هر سو به طرف او می آمد، خود را به تانک پیشرو می رساند و آن را منفجر میکند و خود نیز تکه تکه میشود. افراد دشمن گمان میکنند که حملهای از سوی نیروهای ایرانی صورت گرفته است، لذا همه روحیه خود را میبازند و به سرعت تانکها را رها کرده و فرار میکنند. در نتیجه، حلقه محاصره شکسته میشود و نیروهای کمکی هم میرسند و آن قسمت را از وجود متجاوزان پاک سازی میکنند.
خبر شهادت حسین فهمیده:
صدای جمهوری اسلامی ایران با قطع برنامههای خود اعلام میکند که نوجوانی سیزده ساله با فداکاری زیر تانک عراقی رفته آن را منفجر کرده و خود نیز به شهادت رسیده است. امام(رحمهاللهعلیه) در پیامی که به مناسبت دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی صادر میکند، جملات معروف خود را پیرامون او ایراد میفرمایند: «رهبر ما آن طفل سیزده سالهایست که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم بزرگتر است، با نارنجک، خود را زیر تانک دشمن انداخت و آنرا منهدم کردد و خود نیز شربت شهادت نوشید».
به این ترتیب و با این کلمات، حسین و فداکاری و شجاعت او جاودانه شد. بقایای پیکر شهید حسین فهمیده در بهشت زهرا، قطعه ۲۴، ردیف ۴۴، شماره ۱۱، به خاک سپرده می شود.
شهید فهمیده در بیانات رهبر انقلاب(حفظهالله)
رهبرمعظم انقلاب(حفظهالله) نیز درباره او میفرماید: «زنده نگه داشتن یاد حادثه شهادت دانش آموز بسیجی شهید فهمیده، از اصالتهای دفاع مقدس میباشد».
هم چنین مقام معظم رهبری(دام ظله) در دیدار با خانواده او در رابطه با فداکاری و شجاعت او فرمودند: «بروز چنین حوادثی که از تربیت صحیح و اصالت خانوادگی است، صرفا درمحیطهای اسلامی جلوهگری و نورافشانی میکند».[۱]
در نتیجه: شهید فهمیده با تبعیت از ولایت فقیه، درس ایثار، شجاعت و فداکاری را به همه آموخت، همچنین برای همه ایرانیان و در ادوار مختلف تاریخ، درسی به یادگار گذاشت که سرچشمه آن از کربلا و فرهنگ عاشورا میجوشد، شهید فهمیده با آن شجاعت مثالزدنی خود، تحسین حضرت امام خمینی(رحمهاللهعلیه) را برانگیخت و جوانان امروز باید شجاعت شهید فهمیده را الگوی خود قرار دهند. لذا دانشآموزان باید جایگاه علمی خود را ارتقا بخشیده و بتوانید بیشتر به معرفت دینی و ایمان دینی که خدای متعال فرموده عمل کنند.
انتهای پیام/م
سایت همشهری