ماه مبارک رمضان ماه فرصت های طلایی
بسمه تعالی
ماه مبارک رمضان ماه فرصت های طلایی
ماه مبارک رمضان در منظر پیامبر اکرم و اهلبیت(ع)
در سيرة پيامبر اكرم (ص) و ائمة هدي (ع) است كه در جمعة آخرماه شعبان مردم را به اهميت ماه مبارك رمضان توصيه مي كردند. ايشان مي فرمودند : اين ماه ماه خداست، رمضان اسمي از اسماء تبارك و تعالي است .
در روايت آمده است كه رسول اكرم (ص) مي فرمايندكه خداوند فرموده :
« يعني روزه براي من است و من روزه را خود جزا مي دهم (يا) من خودم جزا و پاداش روزه هستم . »
رسول خدا صلی اللّه علیه وآله سه روز مانده از ماه شعبان، به بلال دستور می داد در میان مردم جار بزند. پس مردم را جمع می کرد و بر منبر می رفت و حمد و ثنای خدا می گفت و می فرمود:
ای مردم همانا این ماه به شما روی آورده و آن سرور همه ماه هاست. در آن شبی وجود دارد که از هزار ماه بهتر است. در این ماه درهای دوزخ بسته و درهای بهشت گشوده می شود. هر که این ماه را در یابد و آمرزیده نشود خداوند او را از رحمت خود دور گرداند. بحارالانوار ج۴۴ ص۱
پیامبر خدا صلی اللّه علیه وآله: رمضان، بدین سبب رمضان نامیده شده است که گناهان را می سوزاند. کنزل العمال۲۳۶۸۸
اگر بنده ارزش ماه رمضان را بداند، آرزو می کند که سراسر سال، رمضان باشد. بحارالانوار ج۹۶ص۳۴۶
در هنگام فرا رسیدن ماه رمضان، پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله سه بار فرمود: سبحان اللّه به پیشواز عجب ماهی می روید؟ و عجب ماهی به شما روی می آورد؟ بحارالانوار ج۹۶ص۳۴۷
امام محمد باقر علیه السلام: رسول خدا صلی اللّه علیه وآله در آخرین جمعه ماه شعبان برای مردم خطبه ای ایراد کرد. ابتدا حمد و ثنای الهی گفت و سپس فرمود: ای مردم همانا ماهی بر سر شما سایه افکنده که در آن شبی هست بهتر از هزار ماه. آن ماه رمضان است که خداوند روزه خود را در آن واجب کرده و یک شب نماز نافله در این ماه را برابر با هفتاد شب نافله در دیگر ماه ها قرار داده است. امالی صدوق
از سفارش های امام صادق علیه السلام به فرزندانش در هنگام حلول ماه رمضان: جان های خود را به تلاش و کوشش وا دارید؛ زیرا در این ماه روزی ها قسمت و اجل ها نوشته می شود و در آن، نام های میهمانان خدا که بر او وارد می شوند، نوشته می گردد. در این ماه شبی هست که عمل عبادت در آن از عمل هزار شب بهتر است. بحارالانوار ج۹۶ص۳۷۵
امام سجاد علیه السلام در هنگام حلول ماه رمضان، چنین دعا می کرد: ستایش خدایی را که دین خود را به ما ارزانی داشت و ما را به آیین خویش اسلام اختصاص داد و در راه های احسان و نیکی خود در آورد، تا با نعمت و احسان او، آن راه ها را به سوی خشنودیش بپیماییم؛ ستایشی که آن را از ما بپذیرد و به وسیله آن از ما خشنود گردد. و ستایش خدایی را که ماه خود، رمضان، ماه روزه و ماه اسلام و ماه پاکیزگی و ماه تصفیه و ماه قیام به عبادت و شب زنده داری را یکی از این راه ها قرار داد. صحیفه سجادیه دعای۴۴
پیامبر خدا صلی اللّه علیه وآله:
جان هايتان در گرو اعمال شماست، پس با طلب آمرزش از خدا، آنها را از گرو، خارج كنيد.
پشت شما از بار گناهان سنگين است، پس با طول دادن سجدهها، آنها را سبك گردانيد و بدانيد كه حق تعالي به عزت خود سوگند ياد كرده است كه نمازگزاران و سجدهكنندگان دراين ماه را عذاب نكند و در روز قيامت آنها را از آتش دوزخ درامان دارد.
اي مردم!
هر كه از شما روزه دارمؤمني را دراين ماه افطار دهد، نزد خدا پاداش بنده آزادكردن و آمرزش گناهان گذشته اش را خواهد داشت. برخي از اصحاب گفتند: يا رسول الله! همه ما قادر به انجام آن نيستيم. حضرت فرمود: با افطار دادن روزهداران، از آتش جهنم بپرهيزيد، اگرچه به نصف دانه خرما و يا يك جرعه آب باشد.
اي مردم!
هر كه اخلاق خود را در اين ماه نيكو كند، از صراط، آسان بگذرد، آن روز كه قدمها، برآن بلغزد. هر كه دراين ماه كارهاي غلامان و مستخدمان خود را سبك گرداند، خدا در قيامت حساب او را آسان كند. هر كه در اين ماه از آزار رساندن به مردم خودداري كند، حق تعالي، روز قيامت، خشم خود را از او باز دارد. هر كه در اين ماه يتيم بي پدري را گرامي دارد، خدا او را در قيامت عزيز گرداند. هر كه در اين ماه صله رحم كند و با خويشان بپيوندد، خدا او را در قيامت به رحمت خود واصل گرداند و هركه در اين ماه رابطه اش را با خويشان قطع كند، خداوند در قيامت رحمت خود را از او دريغ نمايد. هر كه دراين ماه نماز مستحبي بپا دارد، خداوند او را از آتش جهنم برهاند و كسي كه نماز واجبي بجا آورد، خداوند ثواب هفتاد نماز واجب در ماههای ديگر را به او عطا كند. هر كه دراين ماه بسيار بر من صلوات فرستد، خداوند كفه سبك اعمال او را سنگين گرداند. كسي كه در اين ماه يك آيه از قرآن تلاوت كند، ثواب كسي را دارد كه در ماههای ديگر قرآن را ختم كرده باشد.
اي مردم!
درهاي بهشت دراين ماه گشوده است. از پروردگار خود بخواهيد كه آنها را بر روي شما نبندد و درهاي جهنم دراين ماه بسته است، از خدا بخواهيد كه آنها را بر روي شما نگشايد. شياطين دراين ماه در غل و زنجيرند. از خدا بخواهيد كه آنها را بر شما مسلط نگرداند. (وسایل الشیعه –کتاب روزه ؛ بحارالانوار، ج ۹۶، ص۱۵۷)
بهترین اعمال در ماه رمضان از نظر پیامبر اکرم
امام علی علیه السلام: روزی رسول خدا صلی اللّه علیه وآله برای ما خطبه ای ایراد کرد و فرمود: ای مردم همانا ماه با برکت و رحمت و آمرزش به شما روی آورده است. این ماه نزد خدا بهترین ماه است و روزهایش بهترین روزها و شبهایش بهترین شب ها و ساعت هایش بهترین ساعات. در این ماه شما به میهمانی خدا دعوت شده اید و در زمره بهره مندان از کرامت خداوند قرار گرفته اید. در این ماه نفس های شما تسبیح خداست و خواب شما عبادت است و اعمال شما پذیرفته و دعایتان به اجابت می رسد ...
من برخاستم و عرض کردم: ای رسول خد بهترین عمل در این ماه چیست؟ پیامبر فرمود: ای ابالحسن بهترین عمل در این ماه خویشتن داری از حرام های خدای عزوجل است. امالی صدوق
اقسام روزه
سه نوع روزه داریم ؛ ۱- روزه عام ۲- روزه خاص ۳- روزه خاص الخاص
روزه عام: همان روزه ای است که عموم مردم می گیرند؛ نمی خورند و نمی آشامند، ولی متاسفانه به نامحرم هم نگاه می کند؛ گناه هم می کند؛ حجابش را هم مراعات نمی کند. بنابراین روزه عام روزه ای هست که انسان تنها از اموری که روزه را باطل می کند خودداری می نماید.
روزه خاص: روزه ای است که روزه دار علاوه بر اینکه از خوردن و آشامیدن خود داری می کند اعضاء و جوارحش هم روزه دارد؛ چشمش را هم از معصیت می بندد؛ سحر که روزه می گیرد نیت می کند که خدایا من همه اعضاء و جوارحم روزه است؛ گوشم غیبت نمی شنود، زبانم غیبت نمی کند، و ... این روزه خاص است.
حدیث: عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا صُمْتَ فَلْیَصُمْ سَمْعُکَ وَ بَصَرُکَ وَ شَعْرُکَ وَ جِلْدُکَ وَ عَدَّدَ أَشْیَاءَ غَیْرَ هَذَا وَ قَالَ لَا یَکُونُ یَوْمُ صَوْمِکَ کَیَوْمِ فِطْرِکَ(الکافی ج ۴ ص ۸۷) وقتی روزه می گیری باید گوش تو هم روزه باشد ( از گناهان مربوط به گوش مثل گوش دادن به غیبت و... )جداً پرهیز کنید، چشمت هم باید روزه باشد ، پوستت هم باید روزه باشد ؛ موی سرت هم باید روزه داشته باشد ؛ خانم ها باید حجابشان را رعایت کنند این نکته را باید توجه داشته باشیم که تعیین حدود حجاب بر عهده مرجع تقلید است نه رییس جمهور، رییس مجلس و یا هر مسئول دیگری، بانوان باید مرز حجاب خود را از مرجع تقلیدشان بپرسند مراجع تقلید اسلام شناس هستند و هرکسی نمی تواند خودش در مسایل دینی رای دهد.
روزه خاص الخاص: این روزه، روزه ای هست که غیر از خدا هیچ چیز دیگری در دل روزه دار نباشد؛
ای یک دله صد دله؛ دل یک دله کن مهر دگران را ز دل خود یله کن
اگر در ماه رمضان همه کار ها برای خدا باشد؛ روزه خاص الخاص تحقق می یابد و از این رو در دعا از خدا می خواهی اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِیَامِی فِیهِ صِیَامَ الصَّائِمِینَ یعنی خداوندا روزه مرا روزه خاص الخاص قرار بده.
فرودگاه ایمان را برای نزول ملائکه باز نگه داریم
باید دل های خود را برای خدا خالی کنیم، ملائکه شب احیاء فرود می آیند، ولی فرودگاه دلمان را پیدا نمی کنند؛ تعلقات به مال، زن، بچه و دنیا جایی برای نزول ملائکه باقی نگذاشته است دل اگر خالی باشد آن وقت «تنزل الملائکة و الروح»( سوره قدر آیه ۴) تحقق می یابد و اگر این گونه نباشد ملائکه در شب احیاء بر دل شما فرود نمی آیند؛ در ماه رمضان کاری بکنیم که جا برای نزول ملائکه داشته باشیم.
مرحوم میرزا جواد ملکی تبریزی راجع به شرایط روزه صحیح چنین گفته است:
در روایات آمده است: «غیبت، دروغ، نگاه(حرام) پی درپی، دشنام دادن و ظلم - کم باشد یا زیاد - ، باعث باطل شدن روزه می شود، و روزه، فقط خودداری از خوردنی و آشامیدنی نیست، هنگام روزه گوش، چشم، زبان و ... باید روزه بگیرند. دست و پایت را نگهدار و بسیار سکوت کن مگر از خیر. و با نوکرت رفق و مدارا نما. از جدال و آزار رساندن به نوکر خودداری کن و وقار روزه را داشته باش و وقتی روزه ای با زمانی که روزه نیستی باید با هم فرق داشته باشند.» رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمودند: «آسان ترین چیزی که خداوند در روزه بر روزه دار واجب نموده، خودداری از خوردنی و آشامیدنی است.» فقها به صحت روزه بعضی از آنها فتوا داده اند. جمع بین روایات بالا با روایتی که از رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم وارد شده و سخن فقها در این است که بگوییم، منظور از صحت در احادیث فوق این است که« چنین روزه ای مورد قبول خداوند است» و منظور از صحت در کلام فقها این است که «چنین روزه ای قضای آن را ساقط می کند».
خلاصه این که روزه صحیح و کاملی که خدا برای کامل نمودن روزه دار مقرر فرموده، قطعا شامل خودداری اعضای بدن از گناه می باشد، و روزه کاملتر این است که علاوه بر آن، قلب را از یاد غیر خدا باز داشته و از هر چه غیر اوست روزه بگیرد. هنگامی که انسان ماهیت روزه، درجات و فلسفه تشریع آن را فهمید، ناچار باید از هر گناه و حرامی، بخاطر قبول روزه اش خودداری کند.
و الا مسئول بوده و بخاطر اینکه اعضای بدنش روزه نگرفته اند، مجازات می شود، و ساقط شدن قضای روزه به این معنا نیست که انسان را در روز قیامت از مجازات نجات دهد.] «ترجمه المراقبات ص ۲۱۰»
پیشوای اسلام فرمود: به هنگام رمضان در تابستان چون رنج تشنگی به انسان روی آورد خداوند هزار ملک را مامور آدمی میکند تا بهشت و نعمت الهی را به او بشارت دهند و او را نوازش کنند و چون افطار گردد خطاب میرسد چه بوی خوشی داری، سپس به ملائکه میفرماید: شاهد باشید مغفرتم را نصیبش کردم.
و نیز فرمود: آنکس که از روی ایمان و عشق به خدا روزه بگیرد و حسابگر باشد و گوش و چشم و زبان را از گناه باز دارد، در حوزه رحمت گذشته و آینده الهی قرار گیرد و اجر ثابت قدمان نصیبش میشود.( سفینه البحار باب صوم
امیر المومنین (ع) میفرماید: روزهی جسد خودداری از غذاست ولی با اراده و اختیار خویش البته برای مزد و فرار از عذاب و روزه روان خودداری حواس پنجگانه است از گناه و پاک داشتن دل از تمام عوامل شر، و روزهی دل نیکوتر است از روزهی زبان و روزه زبان بهتر است از روزه شکم. غررالحکم، ص ۴۶۰
از مجموع روایات استفاده میشود که روزه عمل سادهای نیست و تنها گرسنگی و تشنگی مایهی بوجود آمدن حقیقت روزه نمیباشد، بلکه روزه بزرگترین میدان تمرین برای پاکسازی جسم از امراض گوناگون و تزکیه روان از مفاسد اخلاقی و منور کردن دل به نور خداست.
توصیههای اساتید بزرگ اخلاق خطاب به روزهداران
*توصیه امام خمینی (ره) به روزهداران
امام خمینی(ره) توجه ویژهاى نسبت به ماه رمضان داشتند و به همین خاطر ملاقاتهاى خودشان را در ماه رمضان تعطیل مىکردند و به دعا و تلاوت قرآن و ... مىپرداختند و مىگفتند: «خود ماه مبارک رمضان، کارى است»، رهبر کبیر انقلاب به هنگام سحر و افطار، بسیار کم مىخوردند، به گونهاى که خادمشان فکر مىکردند که امام، چیزى نخورده است.
امام در نجف اشرف با آن گرماى شدید ماه مبارک رمضان را روزه مىگرفت و با اینکه در سنین پیرى بودند و ضعف بسیار داشتند تا نماز مغرب و عشاء را به همراه نوافل به جاى نمىآوردند، افطار نمىکردند! و شبها تا صبح، نماز و دعا مىخواندند و بعد از نماز صبح، مقدارى استراحت مىکردند و صبح زود، براى کارهایشان آماده مىشدند.
امام خمینی(ره) درباره ماه مبارک رمضان توصیههایی را خطاب به روزهداران داشته و فرمودند: شما در این چند روزى که به ماه رمضان مانده، به فکر باشید، خود را اصلاح کرده، توجه به حق تعالى پیدا کنید، از کردار و رفتار ناشایسته خود استغفار کنید! اگر خداى نخواسته، گناهى مرتکب شدهاید، قبل از ورود به ماه مبارک رمضان، توبه کنید! زبان را به مناجات حق تعالى عادت دهید! مبادا در ماه مبارک رمضان، از شما غیبتى، تهمتى و خلاصه گناهى سر بزند و در محضر ربوبى، با نعم الهى و در مهمان سراى بارى تعالى، آلوده به معاصى باشید! شما اقلاً، به آداب اولیه روزه عمل کنید و همان طورى که شکم خود را از خوردن و آشامیدن نگه مىدارید، چشم و گوش و زبان را هم از معاصى باز دارید ... اگر با پایان یافتن ماه مبارک رمضان، در اعمال و کردار شما هیچ گونه تغییرى پدید نیامد و راه و روش شما با قبل از ماه صیام فرقى نکرد، معلوم مىشود روزهاى که از شما خواستهاند، محقق نشده است.
*سیره بهجت العرفا در ماه مهمانی خدا
حجتالاسلام علی بهجت فرزند آیتالله بهجت این گونه از سیره مرحوم پدرشان یاد میکند: ایشان تدبر در قرآن را در سحرها و بینالطلوعین داشت، در ماه رمضان در میان روز هم تدبر در قرآن داشتند، همچنین در شبهای قدر ادعیه وارده در آن شبها را مراعات میکرد و شبهای قدر را که بیدار میماند قرآن سر میگرفت، البته ایشان قرآن سر گرفتن را مخصوص شب قدر نمیدانست... ایشان شبها قبل از خواب حدیث کساء را حتما قرائت میکردند و همچنین با وضو به بستر خواب میرفتند و بعدها که به جهت مشکلات نمی توانستند وضو بگیرند با تیمم میخوابیدند و بعضی شبهایی را که میخواستند احیاء بگیرند یک مقداری استراحت میکردند و سپس بلند میشدند و میفرمودند که حضرت زهرا(س)، حسنین(ع) را شب زودتر میخواباندند تا قبل از نیمه شب برای احیاء بلند شوند.
*توصیه حاج آقا مجتبی درباره ختم قرآن در ماه بهار دلها
مرحوم حاج آقا مجتبی تهرانی از اساتید شهر تهران نیز در یکی از سخنرانیهایشان پیرامون ماه رمضان به برخی نکات مهم اشاره کرد و بیان داشت: ماه مبارک رمضان به حسب آنچه که اهل معرفت میگویند، ماه سلوک إلیاللهتعالی و دار ضیافتالله است، این ماه، ماهی است که خداوند با بندگانش سخن گفته است و آنها را مورد خطاب قرار داده و مورد عنایت خاصه خودش قرار داده است، لذا ما در روایات بسیار داریم که در ماه مبارک رمضان، به قرائت قرآن سفارش شده است.
*درهای آسمان باز است؛ هیچ دعایی به بایگانی نمیرود
وی با اشاره به اینکه سنت ائمه در ماه مبارک رمضان ختم قرآن بوده است،افزود: یک روایت در وسائل از مُقنع مفید نقل شده که در آن آمده حضرات ائمه در ماه مبارک رمضان ۱۰ ختم قرآن میکردند. یعنی هر سه روز، یک ختم قرآن. روایتی است که محدث قمی از مرحوم مجلسی نقل میکند که در یک حدیث هست که بعضی از ائمه(ع) در ماه مبارک رمضان، ۴۰ ختم قرآن میکردند و اگر هر ختم قرآن را ثوابش را به روح مقدس یکی از چهارده معصوم(ع) هدیه کند، ثوابش مضاعف میشود. در آن روایت دارد که هر ختم قرآنی که می کردند، ثوابش را به یکی از معصومین(ع) هدیه میکردند.
مرحوم حاج آقا مجتبی تهرانی با بیان اینکه تمام درهای آسمان، از شب اول ماه رمضان تا آخرین شب باز میشود، خطاب به روزهداران چنین توصیه کرد: روایت از علی(ع) دارد: آگاه باشید که درهای آسمان از شب اول ماه مبارک رمضان باز است؛ یعنی تمام حُجُب از ناحیه ربّ برداشته شده است، در این ماه دیگر هیچ حجابی نیست. یعنی از ناحیه خداوند نسبت به بندگانش هیچ حجابی نیست. هیچ دری بسته نیست؛ اصلاً و ابداً، تمام درها باز است... هر تقاضایی! چه مادی و چه معنوی به ربّ می رسد و به هیچ مانعی از آن ناحیه برخورد نمیکند، نتیجه آن این است که این تقاضاها در این ماه بیجواب نمیماند، به تعبیر روز هیچ دعایی به بایگانی نمیرود!
*بهترین عمل در ماه بهار قرآن به روایت آیتالله خوشوقت
مرحوم آیتالله خوشوقت از دیگر اساتید فقید پایتخت نیز خطاب به مهمانان خدا در ماه مبارک رمضان درمدرسه علمیه حضرت صاحب الأمر(عج) در ۲۳ مهر ماه سال ۱۳۸۷ ابراز داشت: ماه به این بزرگی، ماه عبادت، ماه توبه، ماه تلاوت قرآن، با همه خوبیها بهترین عمل در آن ترک حرام و ترک گناه است. یعنی این قدر این کار اهمیت دارد. شما سعی کنید این ریاضت را تحمل کنید و در این ماه گناه نکنید، کار دیگر هم نکنید، البته این یک فرض است، آدم نمی شود که کار دیگر نکند اما فرض است. این قدر تقوا اهمیت دارد که اگر شما تقوا را مراعات کردی و فقط خوابیدی جایت ته بهشت است. این قدر مهم است. این بیان پیغمبراکرم است که فرمودند: افضل اعمال در این ماه ترک گناه و ترک عمل حرام است.
*سیره صاحب تفسیر المیزان
علامه محمدحسین طباطبایی شبهای ماه رمضان تا صبح بیدار بود، مقداری مطالعه میکرد و بقیه را به دعا و قرائت قرآن و نماز مشغول بود.
*سیره صاحب فتوای تحریم تنباکو
در شرح احوال عالم ربانی میرزا محمدحسن شیرازی صاحب فتوای تحریم تنباکو بیان شده است: وی بیشتر آیات قرآن را حفظ بود، همچنین دعاهای ماه رمضان را و دعاهایی را که در دیگر اوقات قرائت میکرد و زیارتهایی را که در حرم امامان میخواند و از آنجا که رقیق القلب بود و چشمه اشکش هم جوشان، بسیار میگریست.(فارس)
ماه رمضان در کلام رهبر معظم انقلاب
مثل ماده خام...
ما همان ماده خام هستیم که اگر روی خودمان کار کردیم و توانستیم این ماده خام رابه شکلهای برتر تبدیل کنیم، آن کار لازم در زندگی را انجام دادهایم. هدفِ حیات همین است. وای به حال کسانی که روی خودشان از لحاظ علم و عمل کاری نکنند و همانطور که وارد دنیا شدند، به اضافه پوسیدگیها و ضایعات و خرابیها و فسادها که در طول زندگی برای انسان پیش میآید، از این دنیا بروند. مؤمن باید بهطور دائم روی خودش کار کند؛ بهطور دائم. نه اینکه خیال کنید «بهطور دائم» زیادی است یا نمیشود؛ نه. هم میشود، هم زیادی نیست. اگر کسی مراقب خود باشد؛ مواظب باشد کارهای ممنوع و کارهایی را که خلاف است انجام ندهد و راه خدا را با جدیت بپیماید، موفّق میشود. این، همان خودسازی دائمی است و برنامه اسلام، متناسب با همین خودسازیِ بهطور دائم است. این نماز پنجگانه -پنج وقت نماز خواندن- ذکر گفتن؛ «ایاکنعبدوایاکنستعین» را تکرار کردن؛ رکوع کردن؛ به خاک افتادن و خدای متعال را تسبیح و تحمید و تهلیل کردن برای چیست؟ برای این است که انسان بهطور دائم مشغول خودسازی باشد. منتها گرفتاریها زیاد است و همه گرفتاریم. گرفتاری زندگی؛ گرفتاری معاش؛ گرفتاری امور شخصی؛ گرفتاری اهل و اولاد و انواع گرفتاریها مانع میشود که ما به خودمان، آنچنان که شایسته است، برسیم. لذا یک ماه رمضان را که خدای متعال قرار داده است، فرصت مغتنمی است. این ماه را از دست ندهید. مقصودم این است که اگر نمی توانیم بهطور دائم در حال مراقبت و ساختوساز خودمان باشیم، اقلاًّ ماه رمضان را مغتنم بشماریم.
شرایط هم در ماه رمضان آماده است. یکی از بزرگترین شرایط، همین روزهای است که شما میگیرید. این، یکی از بزرگترین توفیقات الهی است. توفیق یعنی چه؟ توفیق یعنی اینکه خدای متعال چیزی را برای انسان، مناسب بیاورد. با واجب کردن روزه، خدای متعال زمینه مناسبی را برای من و شما بهوجود آورده است که قدری در این ماه به خودمان برسیم. روزه، نعمت بزرگی است. شکم خالی است و مبارزه با نفس، تا حدودی در اثنای روز، از جهات مختلف وجود دارد: هرچه را دوست دارید، نمیخورید و نمیآشامید و بسیاری از مشتهیات نفسانی را برای خودتان به مدت چند ساعت ممنوع میکنید. این، یک مبارزه با نفس است؛ مبارزه با هواست و مبارزه با هوی، در رأس تمام کارهای نیک و خودسازیها قرار دارد.
طبیب خود باش!
ماه رمضان زمینه بسیار خوبی است و خدای متعال این فرصت را به من و شما داده که در این ماه، چنین امکانی را برای خودسازی پیدا کنیم. علاوه براینکه ساعات این ماه بسیار با برکت است و خدای متعال، از لحاظ طبیعی این لحظات و ساعات را اینگونه قرار داده است، ساعات بسیار مغتنمی هم هست. یک رکعت نماز شما؛ یک کلمه ذکر «سبحان اللَّه» شما؛ مختصر صدقه دادن شما و یک صله رحم کوچکی که در این ماه بکنید، مزیتی چند برابر بیشتر از همین امور، وقتی در غیر ماه رمضان انجام میشود، دارد. این، فرصت بسیار خوبی است. زمینه خوبی است که انسان در این ماه به خودش برسد. مثل طبیبی که با فردی بیمار مواجه است و آن بیمار به امراض متعدّدی مبتلاست -مرض قند دارد، فشار خون دارد، چربی خون دارد، استخوان درد دارد، رماتیسم دارد، زخم معده دارد و خلاصه انواع و اقسام مرض در او هست- طبیب حاذق که امراض او را میشناسد و راه علاجش را بلد است، با این بیمار چه کار میکند؟ اوّل سعی میکند بیماریهای او را روی کاغذ بیاورد و ببیند به چه امراضی مبتلاست.
اگر طبیب، بعضی از بیماریهای او را نشناسد و برای علاج بیماری دوایی بدهد که با بیماری دیگر ناسازگار باشد، ممکن است به جای اینکه او را علاج کند، بیچاره را به بیماریهای دیگری هم متبلا سازد! ... پس اوّل باید با دقّت نگاه کند؛ دلسوزانه بیماریها را پیدا کند و آنها را بنویسد؛ بعد ببیند کدام مهمتر است، کدام فوتیتر است و کدام اصولیتر است. فرض بفرمایید اگر کسی معده ناراحتی دارد، هر دوایی به او بدهند نمیتواند بهخوبی آن را جذب کند. یا اگر روده خرابی دارد، هر غذای مقوّیای بدهند و از آن بهره ببرد، نمیتواند استفاده کند. راهش این است اوّل آن مرضی را که از بقیه بیماریها تأثیر منفیاش بیشتر است و اگر خوب بشود تأثیر مثبت شفایش بیشتر است، پیدا کنند.
شما طبیب خودتان بشوید، برادر عزیز! هیچکس مثل خود انسان نمیتواند بیماریهای خودش را بشناسد. برخی بیماریها در انسان هست که اگر مثلاً شما به من بگویید «تو دچار این بیماری هستی»، عصبانی میشوم و بدم میآید. بگویند: «آقا، شما مرد حسودی هستید.» مگر کسی تحمّل میکند که به او بگویند «حسود»؟ میگوید: «حسود خودت هستی! چرا اهانت میکنی؟ چرا بیخود میگویی؟» از دیگری حاضر نیستیم قبول کنیم. اما به خودمان که مراجعه میکنیم، میبینیم بله؛ ما متأسفانه از این بیماریها داریم. سرِ هرکس را انسان کلاه بگذارد؛ از هرکس که پنهان کند، با خودش که دیگر نمیتواند! پس بهترین کسی که میتواند بیماری ما را تشخیص دهد، خودمان هستیم. بیاورید روی کاغذ! بنویسید: «حسد» بنویسید: «بخل» بنویسد: «بدخواهی برای دیگران. وقتی کسی به خیری میرسد، ما ناراحت میشویم!» بنویسید: «تنبلی در کار» بنویسد: «روح بدبینی به نیکان و صالحان» بنویسید: «بیاعتنایی به وظایف» بنویسید: «علاقه به خود. شدیداً به خودمان علاقه داریم!»
اگر بیماریهای ما اینهاست، اینها را روی کاغذ بیاوریم. ماه رمضان فرصتی است که یکییکی این بیماریها را تا آنجایی که بشود، برطرف کنیم. اگر برطرف نکنیم، این بیماریها مهلک خواهد شد؛ هلاک معنوی و واقعی. هلاک جسمی که چیزی نیست! اگر بیماری مهلکی در ما باشد یا احتمالش را بدهند، چقدر دستپاچه میشویم؟ شب خوابمان نمیبرد. بهترین دکترها را پیدا میکنیم، میگوییم: «نکند این غدّهای که در بدن من است، در دست من است، زیر پوست من است، سرطان باشد!» از تصوّرش کلّی وحشت میکنیم. آخرش چه؟ آخرش مردن است. حالا نشد، یک سال دیگر است، دو سال دیگر است، ده سال دیگر است. به قول نظامی گنجوی:
«اگر صد سال مانی وَر یکی روز/ بباید رفت از این کاخ دلافروز.»
ماندنی که نیستیم. چند صباحی، کمی اینور، کمی آنور، تمام خواهد شد. هلاکت جسمانی این است و اینقدر از آن میترسیم. هلاکت معنوی، یعنی برای ابد دچار خذلان و عذاب الهی شدن. یعنی در زندگی جاودان ابدی، از همه نعمتها و لذّتها و چشمروشنیهایی که خداوند برای من و شما معین و مقرّر کرده محروم ماندن. انسان به قیامت نگاه کند و ببیند خدای متعال به بعضی از بندگانش -همین افرادی که با آنها معاشریم و آنها را در کوچه و محلّه میبینیم؛ به همکار اداری، به دوست دوران تحصیل، یا به یک رفیق بگو بشنو- برای برخی کارها و مجاهداتی که در این دنیا داشتهاند، مقامات عالی میدهد؛ آنها را به بهشت میبرد؛ از عذاب دورشان میدارد و از عقبات قیامت، نجاتشان میدهد؛ و ما بهخاطر تنبلی، بهخاطر نرسیدن به خود و بهخاطر یک لحظه غفلت، از همه آنها محروم ماندهایم! آن وقت است که حسرت گریبان انسان را میگیرد: «و انذرهم یومالحسرة إذ قضی الأمر». کار هم دیگر از کار گذشته است و حسرت هم فایدهای ندارد. این، هلاکت معنوی است.
برادران و خواهران! اگر به خودمان نرسیم، بدبختی است؛ روسیاهی است؛ محرومیت است؛ از چشم خدا افتادن است؛ از مقامات معنوی دور ماندن و از نعیم ابدی الهی، تهیدست ماندن است. پس باید به خودمان برسیم. ماه رمضان فرصت خوبی است. کتابهای اخلاق هم خوشبختانه در اختیار هست. لکن آن چیزی که آدم از مجموع میفهمد و آنچه مهمّ است، این است که انسان بتواند هوا و هوسِ خود را کنترل و مهار کند. این، اساس قضیه است.
قدم اول: اخلاص
یکی از ویژگیها که بسیار مهمّ است تا برای خودسازی به آن توجّه کنیم و شاید جنبه تقدّمی هم داشته باشد، «اخلاص» است. اخلاص عبارت است از کار را خالص انجام دادن و اینکه کاری را مغشوش انجام ندهیم. گاهی هست که کسی عبادت نمیکند و گاهی عبادت میکند اما مغشوش و ناخالص. این هم مثل آن است. خالص بودن عبادت و خالص بودن عمل، این است که برای خدا باشد. در بین مردم، متأسّفانه خیلی رایج است که کارهای خوب خودشان را بر زبان بیاورند و بگویند. کانّه توجّه ندارند که نباید کار نیک را به زبان آورد و گفت که ما میخواهیم این کار را بکنیم یا ما این کارها را میکنیم. البته برخی جاها استثناست. در جاهایی، بعضی از کارها باید در علن انجام گیرد. در روایات در باب صدقه، آمده است که «صدقه سِرّ» این ثواب را دارد و «صدقه عَلانیه» این ثواب را. یا مثلاً عبادات گروهی، جلوی چشم مردم انجام میگیرد و باید انجام گیرد؛ و این از شعائر الهی است. اما بسیاری از عبادات یا اغلب عبادات، آن روابطی که بین خود انسان و خداست -ذکر، توجّه، دعا، نافله، شبزندهداری، سحرخیزی، احسان و کارهای نیک- باید بین خود انسان و خدا بماند. مبادا انسان بهخاطر اینکه دیگران ببینند، کاری را انجام دهد! کاری که انسان بهخاطر توجّه دیگران به خودش انجام دهد، از نکردن آن کار بدتر است؛ زیرا نکردن کار، یعنی انسان کاری را انجام نمیدهد. کاری که انسان برای جلب توجّه دیگران نسبت به خودش انجام داده، کَاَنّه انجام نداده است. البته بدتر بودنش هم از این جهت است که عمل شرکآلودی انجام داده و این عمل شرکآلود، فعل حرام است و دور کننده است. بنابراین همهمان در هرجا و در هر موقعیتی که هستیم، باید خیلی تلاش کنیم که کار را خالص انجام دهیم.
اگر کار برای خدا انجام گیرد و نیت برای خدا خالص باشد، اشکالاتی که معمولاً در کارها مشاهده میشود، پیش نخواهد آمد. ما وقتی مصالح واقعی را فدای حرف این و آن میکنیم که بخواهیم کار را برای این و آن انجام دهیم. انسان وقتی کار را برای خدا میخواهد انجام دهد، فقط نگاه میکند ببیند تکلیفش چیست؟ نگاه نمیکند که یکی خوشش میآید، یکی بدش میآید؛ پیش چه کسی آبرو پیدا میکند و پیش دیگری از آبرو میافتد. امروز در جمهوری اسلامی، در همه شؤون، کار برای خدا ساری و جاری است. هرکس در این کشور و این نظام، هر کاری که انجام میدهد، میتواند آن را برای خدا انجام دهد و از آن اجر و ثواب و بهره معنوی را ببرد و پیش خدا خودش را روسفید کند.
حقیقت اخلاص
از پیغمبر اکرم صلواتاللَّهوسلامهعلیه نقل شده است که فرمود: «إن لکلّ حق حقیقتاً» هر چیزی دارای حقیقتی است و یک روح و یک معنا و یک حقیقت دارد. «و ما بلغ عبد حقیقة الاخلاص.» بنده به حقیقتِ اخلاص و به آن معنای حقیقی اخلاص نمیرسد، «حتّی لایحبّ أن یحمد علی شیء من عمل للَّه.» (این خیلی سخت است؛ این، مرتبهاش از آن مراتبِ بسیار بالاست) مگر اینکه دوست نداشته باشد که مردم او را برای هیچ یک از کارهایی که برای خدا انجام میدهد، ستایش کنند. مثلاً فردی است که کار را برای دیگران انجام نمیدهد: برای خاطر خدا نماز میخواند، ختم قرآن میگیرد، کار خیری انجام میدهد، احسان و کمک و صدقهای میدهد و مجاهدتی برای خدا میکند. اما دوست میدارد که مردم بگویند: «ایشان چقدر آدم خوبی است.» کارش را برای مردم نکرده است. کار را برای خدا انجام داده و تمام شده؛ اما از مدح مردم و از اینکه مردم از او تعریف کنند، خوشش میآید. میفرماید این، آن مرتبه عالی اخلاص نیست. مرتبه عالی اخلاص این است که این را هم دوست نداشته باشد. اصلاً کاری به کار مردم نداشته باشد! میخواهند بدانند، میخواهد ندانند. میخواهد خوششان بیاید، میخواهد خوششان نیاید. نگاه کند ببیند خدا از او چه خواسته است و دقیقاً آن را انجام دهد.
من، این صفت و این روحیه را در امام رضواناللَّهتعالیعلیه، در بسیاری از موارد مشاهده کردم. در موارد متعدّدی، بنده این خصوصیت را در ایشان دیده بودم. کاری نداشت که کسی خوشش میآید یا خوشش نمیآید. تکلیفش را انجام میداد. وقتیکه بار سنگین است؛ وقتیکه کار بزرگ است؛ وقتیکه کار خطرناک است، اخلاص بیشتر بهکار میآید. مثل امروز که وضع جمهوری اسلامی این چنین است.
سه امتیاز مخلَصین
اگر ما اخلاص ورزیدیم، بنده مخلص میشویم؛ اخلاصورزنده برای خدا در عمل و نیت. اما فراتر از بنده مخلص، بندگانِ مخلَصاند. مرحوم سید بحرالعلوم رضواناللَّهتعالیعلیه در رسالهای که در سیر و سلوک به ایشان منسوب است، بین مُخلِص و مُخلَص فرق میگذارد. میگوید مُخلِص کسی است که عملی را فقط برای خدا انجام میدهد و کاری به کار دیگران ندارد. اما مُخلَص آن است که همه وجود خود را خالصاً و مخلصاً برای خدا قرار میدهد. همه هستی او فقط برای خداست. این، مرتبه بسیار والایی است که واقعاً دور از دسترس است. اما بهنظر بنده، در این دوران، بهخصوص جوانان و کسانی که در میدانهای عمل و مبارزه و جهاد واردند، میتوانند به این مرتبه هم برسند. البته برای امثال ما مشکل و خیلی دشوار است. ما خیلی دوریم! امّا جوانان و بهخصوص جوانان مؤمن و پاک و خالص، با آن دلهای روشن و پاکی که دارند، میتوانند به اینجا برسند. البته رساله مذکور، منسوب به مرحوم بحرالعلوم است و قطعی نیست که مال ایشان باشد. بعد میفرماید: خدای متعال به این مُخلَصین سه وعده داده است؛ سه امتیاز بزرگ. یکی این است که فرموده است: «فانهم لمحضرون إلّا عباداللَّه المخلصین» یعنی در قیامت، همه مردم در محشر حاضر میشوند و مورد محاسبه الهی قرار میگیرند، مگر بندگان مخلَص که آنها معافند. آنها چون ذرّه ذرّه اعمال و انفاس و حرکاتشان برای خدا بوده است، لذا از اینکه در این عرصه از عرصه حشر آفاقی وارد شوند و مورد سؤال قرار گیرند، معافند.
امتیاز دوم این است که میفرماید: «و ما تجزون إلا ما کنتم تعملون إلا عباداللَّه المخلصین». همه مردم، پاداش متناسب با عمل کاری را که انجام دادهاند میگیرند، مگر بندگان مخلَصِ خدا. اینها عملشان و پاداششان متناسب نیست. عملشان هرچه که باشد، پاداش آنها بینهایت است؛ زیرا این وجود متعلّق به خدا، برای خدا و سرتا پا در خدمت اهداف الهی است. او، همه وجودش برای خدا خالص شده است. روایتی را دیدم -البته سند این روایات را فرصت نمیکنم نگاه کنم و نمیدانم سندش چگونه است- که مضمونش این بود که خدای متعال میگوید: «اگر به بنده مُخلِص یا مُخلَص، همه دنیا را هم بدهم، حق او ادا نشده است.» بنابراین، جزای او متناسب با عملی که انجام میدهد، نیست. یک نماز او برابر هزاران نمازی است که بندگان خوب خدا بخوانند.
امتیاز سوم که از همه اینها بالاتر است، این است که «سبحان اللَّه عما یصفون إلا عباداللَّه المخلصین» یعنی خدای متعال از آنچه که بندگان او توصیف کنند، منزّه است؛ مگر از آنچه که بندگان مُخلَص توصیف کنند. یعنی آنها میتوانند حقِّ توصیف الهی را ادا کنند. بندگان دیگر، کمتر و کوچکتر از این هستند؛ و هرچه در باب پروردگار عالم بگویند «ما عرفناک حقّ معرفتک.» اوصاف خدا از زبان انسانها، ناقص و نارساست؛ مگر از ناحیه بندگان مخلَص. آنها میتوانند خدای متعال را کَما هُوَ حَقُّه توصیف کنند. و لذاست که انسان اگر خود را به دعاهایی که از ائمّه علیهمالسّلام، مأثور است، اُنس بدهد و مرتبط کند، امید این هست که توانسته باشد با خدای متعال، درست مناجات کند و چنان که شایسته الهی است، با او حرف بزند.
سخنرانی در روز اوّل ماه مبارک رمضان؛ ۰۴/۱۲/۷۱
امیرالمؤمنین (علیهالصّلاةوالسّلام) سؤال میکند از پیغمبر که در این ماه کدام عمل بافضیلتتر است. در جواب میفرمایند: «الورع عن محارم اللَّه». اجتناب از گناهان و از محارم الهی، بر کارهای اثباتی و ایجابی مقدم است؛ جلوگیری از آلودگی و زنگار روح و دل است. این افراد از گناه هم اجتناب میکنند. پس هم روزهداری است، هم تلاوت است، هم دعا و ذکر است، هم دوری از گناهان است. این مجموعه، انسان را از لحاظ اخلاق و رفتار هم به آن چیزی که مورد نظر اسلام است، نزدیک میکند. وقتی این مجموعه کار انجام گرفت، دل انسان از کینهها خالی میشود؛ روح ایثار و فداکاری در انسان زنده میشود؛ کمک به محرومان و مستمندان برای انسان آسان میشود؛ گذشت به نفع دیگران و به زیان خود در امور مادی برای انسان روان میشود. لذا میبینید در ماه رمضان جرم و جنایت کم میشود، کار خیر زیاد میشود، محبت بین افراد جامعه بیش از اوقات دیگر میشود؛ که اینها به برکت همین ضیافت الهی است.
بعضی اینطور از ماه رمضان بهرهی کامل میبرند، بعضی هم نه؛ از یک چیزی بهرهمند میشوند، از چیز دیگری خود را محروم نگه میدارند. باید تلاش مسلمان در این ماه این باشد که حداکثر بهره را از این ضیافت الهی بگیرد و دست پیدا کند به رحمت و مغفرت الهی، که من تأکید کنم بر روی استغفار؛ استغفار از گناهان، استغفار از خطاها، استغفار از لغزشها؛ چه گناهان کوچک، چه گناهان بزرگ. این خیلی مهم است که در این ماه، ما خودمان را، دلمان را از زنگارها پاک کنیم؛ خودمان را از آلودگیها مصفا کنیم، شستشو بدهیم؛ و این با استغفار امکانپذیر است. لذا در روایات متعددی دارد که بهترین دعاها یا در رأس دعاها، استغفار است؛ طلب مغفرت از پروردگار. برای همه هم استغفار هست. پیغمبر اکرم هم - آن انسان والا - استغفار میکرد. حالا استغفار امثال ما از نوعی از گناهان است؛ این گناهان متعارف و معمولی و گرایشهای حیوانی در وجود ما و همین گناهانِ به تعبیری میگوئیم گناهان چارواداری؛ گناههای آشکار و واضح. بعضیها استغفارشان از چنین گناهانی نیست؛ از ترک اولی است. بعضی ترک اولی هم نمیکنند؛ اما استغفار میکنند، که این استغفار از قصور ذاتی و طبیعی انسانِ ممکن در قبال عظمت ذات مقدس پروردگار است؛ استغفار از عدم معرفت کامل، که این مال اولیاء و مال بزرگان است.
ما باید از گناهانمان استغفار کنیم. فایدهی بزرگ استغفار این است که ما را از غفلت نسبت به خود خارج میکند. ما گاهی در مورد خودمان دچار اشتباه میشویم. وقتی به فکر استغفار میافتیم، گناهان، خطاها، خیرهسریها، پیروی از هوای نفس که کردیم، تجاوز از حدود که انجام دادیم، ظلمی که به نفس خودمان کردیم، ظلمی که به دیگران کردیم، جلوی چشم ما زنده میشود و به یادمان میآید که چه کردهایم؛ آن وقت دچار غرور، دچار نخوت، دچار غفلت نسبت به خود نمیشویم. اولین فایدهی استغفار این است. بعد هم خدای متعال وعده فرموده است که آن کسی که استغفار کند، یعنی به عنوان یک دعای حقیقی از خدای متعال حقیقتاً آمرزش بطلبد و از گناه پشیمان باشد، «لوجد اللَّه توّاباً رحیما»؛ خدای متعال توبهپذیر است. این استغفار، بازگشت به سوی پروردگار است؛ پشت کردن به خطاها و گناهان است و خداوند میپذیرد؛ اگر استغفار، استغفار حقیقی باشد.
توجه کنید که همینطور آدم به زبان بگوید: استغفراللَّه، استغفراللَّه، استغفراللَّه، اما حواسش این طرف و آن طرف باشد، این فایدهای ندارد؛ این استغفار نیست. استغفار یک دعاست، یک خواستن است؛ باید انسان حقیقتاً از خدا بخواهد و مغفرت الهی و گذشت پروردگار را بطلبد: من این گناه را کردهام؛ پروردگارا! به من رحم کن، از این گناه من بگذر. اینطور استغفار کردنی نسبت به هر یک از گناهان، مسلماً غفران الهی را پشت سر خواهد داشت؛ خدای متعال این باب را باز فرموده است.
البته در دین مقدس اسلام، اقرار به گناه پیش دیگران ممنوع است. اینکه در بعضی از ادیان هست که بروند توی عبادتگاهها، پیش روحانی، کشیش، بنشینند، اعتراف به گناه کنند، این در اسلام نیست و چنین چیزی ممنوع است. پردهدریِ نسبت به خود و افشای اسرار درونی خود و گناهان خود پیش دیگران، ممنوع است؛ هیچ فایدهای هم ندارد. اینکه حالا در آن ادیان خیالی و پنداری و تحریف شده اینطور ذکر میشود که کشیش گناه را میبخشد، نه؛ در اسلام بخشندهی گناه، فقط خداست. حتّی پیغمبر هم نمیتواند گناه را ببخشد. در آیهی شریفه میفرماید: «ولو انّهم اذ ظلموا انفسهم جاءوک فاستغفراللَّه و استغفر لهم الرّسول لوجد اللَّه توّابا رحیما»؛ وقتی گناهی انجام دادند، ظلم به نفس کردند، اگر بیایند پیش تو که پیغمبر هستی، از خدای متعال طلب مغفرت و طلب بخشش کنند و تو هم برای آنها طلب بخشش کنی، خداوند توبهی آنها را میپذیرد. یعنی پیغمبر برای آنها طلب بخشش میکند؛ خود پیغمبر نمیتواند گناه را ببخشد؛ گناه را فقط خدای متعال باید ببخشد. این استغفار است، که این استغفار حقیقتاً جایگاه مهمی دارد. از استغفار در این ماه غفلت نشود؛ بخصوص در سحرها، در شبها. دعاهائی که در ماه رمضان هست، اینها را با توجه به معانیاش بخوانید.
بحمداللَّه جامعهی ما یک جامعهی معنوی است. دعا و توجه و توسل و ابتهال الیاللَّه در بین مردم ما رایج است و مردم دوست میدارند؛ جوانهای ما دلهای پاک و نورانیشان به ذکر خدا متمایل است؛ اینها همه فرصت است. ماه رمضان هم که یک فرصت الهی است، در اختیار ما قرار داده شده؛ استفاده کنید از این ماه مبارک، از این فرصت بسیار بزرگ؛ دلها را به خدا نزدیک کنید، آشنا کنید؛ با استغفار، دلها و جانها را پاکیزه کنید؛ خواستههایتان را با خدای متعال مطرح کنید. ارتباط معنوی ملت ما با خدای متعال کارهای بزرگی انجام داده است، و ماه رمضان فرصت فوقالعادهای است برای این کار؛ از این فرصت استفاده شود. ۱۳۸۶
ریاضتی که در میهمانی این ماه وجود دارد - که ریاضت روزه و گرسنگی کشیدن است - شاید بزرگترین دستاورد این ضیافت الهی است. برکاتی که روزه برای انسان دارد، به قدری این برکات از لحاظ معنوی و ایجاد نورانیت در دل انسان زیاد است که شاید بشود گفت بزرگترین برکات این ماه همین روزه است. روزه را بعضی میگیرند؛ پس اینها وارد ضیافت شدهاند و بهرهی از این ضیافت را هم گرفتهاند. لیکن علاوهی بر روزه گرفتن - که ریاضت معنوىِ این ماه مبارک است - اینها آموزش خود را هم از قرآن در حد اعلی تأمین میکنند؛ تلاوت قرآن با تدبر. با حالت روزهداری یا حالت نورانیتِ ناشی از روزهداری، در شبها و نیمه شبها تلاوت قرآن، انس با قرآن، مخاطب خدا قرار گرفتن، لذت دیگری و معنای دیگری دارد. چیزی که انسان در چنین تلاوتی از قرآن فرا میگیرد، در حال متعارف و معمول نمیتواند به چنین تلاوتی دسترسی پیدا کند؛ آنها از این هم بهره میبرند. علاوهی بر اینها، از مکالمهی با خدای متعال و مخاطبهی با خدا، راز و نیاز کردن، دل خود را و اسرار درون خود را برای خدا به زبان آوردن هم بهرهبرداری میکنند؛ یعنی همین دعاها. این دعای ابیحمزهی ثمالی، این دعاهای روزها، این دعاهای شبها و سحرها، اینها حرف زدن با خداست، خواستن از خداست، نزدیک کردن دل به ساحت حریم عزت الهی است؛ از این هم بهره میبرند. بنابراین در این میهمانی، از همهی دستاوردهای آن بهره میبرند.
از اینها مقدمتر، شاید به جهتی بالاتر از اینها، ترک گناهان است؛ در این ماه گناه هم نمیکنند. در همان روایت خطبهی پیامبر اعظم، امیرالمؤمنین (علیهالصّلاةوالسّلام) سؤال میکند از پیغمبر که در این ماه کدام عمل بافضیلتتر است. در جواب میفرمایند: «الورع عن محارم اللَّه». اجتناب از گناهان و از محارم الهی، بر کارهای اثباتی و ایجابی مقدم است؛ جلوگیری از آلودگی و زنگار روح و دل است. این افراد از گناه هم اجتناب میکنند. پس هم روزهداری است، هم تلاوت است، هم دعا و ذکر است، هم دوری از گناهان است. این مجموعه، انسان را از لحاظ اخلاق و رفتار هم به آن چیزی که مورد نظر اسلام است، نزدیک میکند. وقتی این مجموعه کار انجام گرفت، دل انسان از کینهها خالی میشود؛ روح ایثار و فداکاری در انسان زنده میشود؛ کمک به محرومان و مستمندان برای انسان آسان میشود؛ گذشت به نفع دیگران و به زیان خود در امور مادی برای انسان روان میشود. لذا میبینید در ماه رمضان جرم و جنایت کم میشود، کار خیر زیاد میشود، محبت بین افراد جامعه بیش از اوقات دیگر میشود؛ که اینها به برکت همین ضیافت الهی است.( بیانات رهبر معظم انقلاب در تاریخ ۲۳/۰۶/۱۳۸۶
فلسفه ماه مبارک رمضان و روزه داری صحیح در بیان شهید مطهری
[آیا صحیح است] یک ماه رمضان بر ما بگذرد که در آن ماه ما یک سلسله تهمتها به یکدیگر بسته باشیم؟ ماه رمضان براى این است که مسلمین، بیشتر اجتماع کنند، عبادتهاى اجتماعى انجام دهند و در مساجد جمع شوند، نه اینکه ماه رمضان وسیله تفرقه قرار گیرد.
اساساً برنامه ماه مبارک رمضان برنامه انسان سازی است که انسانهای معیوب در این ماه خود را تبدیل به انسانهای سالم، و انسانهای سالم خود را تبدیل به انسانهای کامل کنند. برنامه ماه مبارک رمضان برنامه تزکیه نفس است، برنامه اصلاح معایب و رفع نواقص است، برنامه تسلط عقل و ایمان و اراده بر شهوات نفسانی است، برنامه دعاست، برنامه پرستش حق است، برنامه پرواز به سوی خداست، برنامه ترقی دادن روح است، برنامه رقاء دادن روح است.
اگر بنا باشد که ماه مبارک بیاید و انسان سی روز گرسنگی و تشنگی و بیخوابی بکشد و مثلًا شبها تا دیروقت بیدار باشد و به این مجلس و آن مجلس برود، و بعد هم عید فطر بیاید و با روز آخر شعبان یک ذره هم فرق نکرده باشد، چنین روزهای برای انسان اثر ندارد. اسلام که نمیخواهد مردم بیجهت دهانشان را ببندند، بلکه با روزه گرفتن قرار است که انسانها اصلاح شوند. چرا در روایات ما آمده است که بسیاری از روزه داران هستند که حظ و بهره آنها از روزه جز گرسنگی چیزی نیست؟ بستن دهان از غذای حلال برای این است که انسان در آن سی روز تمرین کند که زبان خود را از گفتار حرام ببندد، غیبت نکند، دروغ نگوید، فحش ندهد. این از همان امور معنوی و باطنی و ملکوتی است.
زنی آمد خدمت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله در حالی که روزه داشت. رسول اکرم شیر یا چیز دیگری به او تعارف کرد و فرمود: بگیر و بخور. گفت: یا رسول اللَّه! روزه دارم. فرمود: نه، روزه نداری؛ بگیر و بخور. گفت: نه یا رسول اللَّه! روزه دارم. باز رسول اکرم اصرار کرد که بخور. گفت: نه، روزه دارم، واقعاً روزه دارم (چون به حساب خودش واقعاً روزه داشت، ولی روزه ظاهری مثل روزههای ما). فرمود: تو چگونه روزه داری، حال آنکه گوشت برادر ـ یا خواهر ـ مؤمنت را یک ساعت پیش خوردی (غیبت کردی)؟
میخواهی الآن به خودت ارائه دهم که تو گوشت خوردهای؟ قی کن! یکدفعه قی کرد و لختههای گوشت از دهانش بیرون آمد. انسان روزه بگیرد و غیبت کند، یعنی دهان جسم خودش را از غذای حلال ببندد و دهان روح خود را برای غذای حرام باز کند. چرا به ما گفتهاند یک دروغ که انسان بگوید تعفّنی از دهان او بلند میشود که تا هفت آسمان ، فرشتگان را متأذّی میکند؟ آن وقت میگویند چرا انسان وقتی در جهنم است، اینقدر جهنم عفونت دارد؟! عفونت جهنم همین عفونتهایی است که ما خودمان در دنیا ایجاد کردهایم، همین دروغهایی است که خودمان میگوییم.
دشنام دادن و همْز و لمْز کردن هم همینطور است. تهمت زدن سرور همه اینهاست، چون تهمت زدن هم [رذیلت] دروغ گفتن را دارد و هم [رذیلت] غیبت کردن را. چون آدمی که غیبت میکند، راست میگوید و بدگویی میکند و آدمی که دروغ میگوید، دروغ میگوید ولی بدگویی کسی را نمیکند، یک دروغی میبافد و میگوید. اما آدمی که تهمت میزند، در آنِ واحد، هم دروغ میگوید و هم غیبت میکند؛ یعنی دو گناه کبیره را با یکدیگر انجام میدهد. [آیا صحیح است] یک ماه رمضان بر ما بگذرد که در آن ماه ما یک سلسله تهمتها به یکدیگر بسته باشیم؟ ماه رمضان برای این است که مسلمین، بیشتر اجتماع کنند، عبادتهای اجتماعی انجام دهند و در مساجد جمع شوند، نه اینکه ماه رمضان وسیله تفرقه قرار گیرد. (انسان کامل، صفحه ۲۸- ۳۰.)
چگونه از ماه مبارک رمضان بهره مند شویم؟
با دعاها باید با دید کلاس درس برخورد کرد، بلکه بالاتر از درس های رسمی، درس های رسمی توضیحات ظاهری دارد که میشود آنها را بهگونهای درک کرد، اما انسان برای سیر کردن با دعا باید با قدم دل حرکت کند و محصول همه این درسهاست .
*چگونه با خدا مناجات کنیم
مقام معظم رهبری تصریح دارند: «انسان اگر خود را به دعاهايى كه از ائمه عليهمالسّلام، مأثور است، انس بدهد و مرتبط كند، اميد اين هست، توانسته باشد با خداى متعال، درست مناجات كند و چنانكه شايستهى الهى است، با او حرف بزند. ضمناً ماه رمضان ماه دعاست. دعاها را فراموش نكنيد. دعاهاى وارد شده در ماه رمضان، يكى از آن نعم و فرصتهايى است كه بايد مغتنم بشمريد. اين دعاى ابى حمزه، اين دعاى افتتاح، اين دعاى جوشن و بقيهى ادعيهاى كه در روزها و شبها و سحرها و بقيهى ساعات و اوقات مخصوص در ماه رمضان وارد شده است، واقعاً از نعمتهاى بزرگ الهى است. فرصت را مغتنم بشماريد».
*ماه مبارک رمضان ماه تقرب به خدا
همانگونه که از بیانات قرآن کریم و روایات و ادعیه استفاده میشود، ماه مبارک رمضان، از بهترین ماههای خداوند متعال است که حقتعالی اسباب گوناگونی را در این ماه برای بندگانش مهیا فرموده، تا ارتباط ویژهای با او داشته باشند.
در حقیقت ماه مبارک رمضان از نفحات خاص الهی است که در آن حدیث قدسی فرموده است «إِنَّ لِرَبِّكُمْ فِي أَيَّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحَاتٍ أَلَا فَتَعَرَّضُوا لَهَا» در ایام و روزگاران شما، وزشهایی از ناحیه خداوند متعال صورت میگیرد، آگاه باشید که متعرض آن بشوید و از آن اعراض نکنید.
نفحات الهی منحصر به این ماه مبارک نیست. در مکانها و زمانها و حالات مختلف شامل حال انسان میشود. منتها انسان باید توجه خاص داشته باشد تا بتواند متعرض این نفحات و نسیمهای قدسی بشود و نشانهاش این است انسان اگر توجهی به عالم قدس و ملکوت پیدا کرد، از این توجه حسن استفاده را ببرد، این توجه را دنبال کند، اگر دنبال شد توجهات دیگری از ناحیه حقتعالی به او میشود و دریچه قلب او را میگشاید، همانطور که در حدیث قدسی دیگر، حقتعالی فرمود:
«مَنْ تَقَرَّبَ إِلَيَّ شِبْراً تَقَرَّبْتُ إِلَيْهِ ذِرَاعاً وَ مَنْ تَقَرَّبَ مِنِّي ذِرَاعاً تَقَرَّبْتُ مِنْهُ بَاعاً وَ مَنْ أَتَانِي مَشْياً أَتَيْتُهُ هَرْوَلَة» که این بیان کنایی است و از عنایت ویژه حقتعالی به بندگان مؤمنش حکایت میکند که اگر این بندگان به مقدار یک وجب بهسوی حقتعالی بشتابند، حقتعالی عنایاتش را برای ایشان بهاندازه یک ذراع باز میکند، و اگر کسی بهاندازه یک ذراع به سمت حقتعالی برود، حقتعالی هروله کنان بهسوی او میشتابد، بههرحال، ماه مبارک رمضان از این نفحات خاص قدسی حقتعالی است که خداوند متعال در این ماه ریزشی خاص دارد، ریزش رحمتهای رحیمیه که ظهور این رحمت رحیمیه در وجود انسان مغفرتهایی است که شامل حال این انسان میشود. منتها ما باید آن ظرفیت را فراهم و آماده کنیم، تا بتوانیم از این رحمتها استفاده کنیم و آن را دریافت کنیم و در وجود خود آن را حفظ کنیم و رشد بدهیم. البته رشد دادن هم به عنایت الهی است، اما زمینه رشد دادن باید در ما پیدا بشود، آنچنانکه در روایتی فرموده است: «وَ زَارِعُهَا وَ الْقَيِّمُ عَلَيْهَا رَبُّ الْعَالَمِين» این قسمت در ادامه روایتی است که کشت کننده این علم در قلب انسان خداوند متعال است و قیم بر آنهم ربالعالمین است.
*دعا و جایگاه عظیم آن در شناخت حق متعال
یکی از امور گستردهای که در این ماه به آن سفارش شده است، مسئله دعاست. در میان اعمال عبادی، دعا ویژگی معینی دارد. دعا بهگونهای سخن عبد باخدای متعال است. سخن عبد، دو وجهه دارد که باید یک وجههاش نسبت به وجه دیگر آن اصالت داشته باشد که این وجهه فرع بر معرفت و شناخت عبد نسبت به حقتعالی است و آن وجهه معرفی خداوند متعال در شئون گوناگون عالم است که فصل مایز بین انسان مؤمن و غیر مؤمن، بین مسلمان و مشرک همین است که مشرکین غیر حقتعالی را بهعنوان صاحب کمال میخواندند. لکن خدای متعال به مؤمنین میفرماید: اگر دعای شما نبود، خدای شما به شما اعتنایی نداشت «قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُم» البته این آیه جنبههای گوناگونی را به انسان میفهماند که به آن اشاره میشود.
وجهه دوم دعا این است که انسان بهگونهای خود را بشناسد و نیازمندیهای خودش را بداند و به درگاه الهی اعتراف کند و خداوند متعال را رافع این نیازمندیها بداند و برای رفع هر یک از نیازمندیهایش به درگاه الهی اظهار نیاز کند. دعاهایی که از حضرات معصومین مأثور است، هر دو ویژگی را دارد و اساساً باید حقیقی و شخصیتی دعا بخواند که از معرفتی نسبت به ذات پروردگار برخوردار باشد. لذا مرور اجمالی به دعاهای منقول از انبیاء عظام در قرآن کریم ما را متوجه این نکته میکند که دعاهای ایشان از چه درجه ای از معرفت نسبت به حقتعالی برخوردار است، گر چه نوع این دعاهایی که در قرآن کریم از انبیاء نقلشده است، آن وجهه دوم یعنی تقاضاست. لکن تقاضا هم متفرع بر آن وجهه اول است که متقاضی بداند چه نیازی دارد و قبل از دانستن نیاز بداند چه روابط وجودی با ذات مقدس حقتعالی دارد و سپس ابراز نیاز بکند با این جملات کوتاه نتیجه میگیریم که بهجز ذوات مقدس اهلبیت عصمت و طهارت که در بالاترین درجه معرفت ربوبی قرار دارند، کسی نمیتوانند در دعا اظهار بکنند که خداوند متعال را آنطور که هست معرفی کند. چراکه از طرفی قرآن کریم میفرماید بهجز یک دسته توان به حق توصیف الهی را ندارند، و دعا هم با وجهه اول آن، در حقیقت توصیف ذات ربوبی است، «سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ * إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصينَ» خدای متعال خودش را از توصیف بندگان منزه میکند بهجز توصیف بندگان مخلَص و پاکشده از همه آلودگیهای عملی، اخلاقی، کرداری، اعتقادی و روحی. یعنی شخصی که قصد توصیف خدای متعال را دارد، باید با ذات مقدس ربوبی یک ارتباط مستقیم داشته باشد.
*چرا دعا مغز عبادت است
دعاهای مختلفی در ماه مبارک رمضان واردشده است، دعا برای روز که الی ماشاء الله است، دعا برای شب و دعا برای سحر که هر وقت انسان بخواهد ارتباط آگاهانه و خاضعانه با خدای متعال پیدا کند، از زبان خاضعان مطلق درگاه ربوبی سخن رسیده؛ چراکه وجهه دیگر دعا اظهار خضوع خاص به درگاه ربوبی است. وقتی شخصی کمال شخصی را اقرار دارد و معتقد است و اظهار میکند، این اولین مرتبه اظهار خضوع است که بنده مؤمن باید این را داشته باشد. لذا فرموده اند: «الدُّعَاءُ مُخُّ الْعِبَادَةِ» دعا مغز عبادت است چراکه حقیقت عبادت اظهار خضوع آگاهانه در برابر معبود است من او را اعتقاداً معبود به حق بدانم و خود این اعتقاد مرتبهای از اظهار خضوع است و این را بهگونهای ابراز کنم که مراتبی دارد. بندگان مخلص نهایت درجه خضوع در برابر حقتعالی را طی کرده اند که خودشان برای بندگان رهبر شده اند که اگر میخواهید خضوع کنید و بهگونهای حقیقت خود را دریابید و اظهار کنید به دنبال ما بیایید، «قُلْ هذِهِ سَبيلي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَني وَ سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكين» ای پیامبر به مردم بگو راه من این است، با تمام وجود بهسوی حق دعوت میکند، أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصيرَةٍ أَنَا، در اینجا «انا» تأکید ضمیر متصل «ادعوا» است. تمام وجود من داعی الی الله است، «و داعیاً الی الله»، تو را داعی فرستادیم، کسی که وجودش به تمامه داعی است، یک وجود خاص است. تا خودش دعوت نشده باشد نمیتواند دعوت کند، ما باید اینچنین باشیم، باید این دعوت را بهگونهای پذیرا باشیم تا انشاء الله داعیاً الی الله باشیم، «أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَني» و تابعین من هم اینطور هستند آنها هم داعیاً الی الله هستند، «من اتبعنی» عطف به «انا» است، آنهم با بصیرت و بینایی و این مطلب خیلی مهم است دعوت کارساز زمان و مکان نمیشناسد، باجان انسان که زمانی و مکانی نیست همراه است و جانها را متحول میکند، دعا چنین خصوصیتی دارد. (مجله حوزه)