این مطلب ۶۸۰۶ بار خوانده شده

راه شناخت مرجع تقليد چيست؟ و خصوصيات و شرايط مرجع چيست؟ و آيا بعد از فوت مرجع مي‏توان از او تقليد كرد؟ و ادله آن‏ها چيست؟

پاسخ:
كساني كه خودشان اهل علم و تحقيق نيستند بايد از طريق دو نفر از اهل خبره كه عادل باشند، مرجعيت و اعلميت شخصي را بفهمند. اين در صورتي است كه معارض نداشته باشند.
راه ديگر اين است كه عده‏اي از اهل علم كه مي‏توانند مجتهد و اعلم را تشخيص دهند و از گفته آنان اطمينان پيدا مي‏شود، مجتهد بودن يا اعلم بودن كسي را تصديق كنند.(۱)
خصوصيات و شرايط مرجع تقليد عبارت است از: مرد، بالغ، عاقل، شيعه دوازده امامي، حلال زاده و زنده و عادل باشد و بنابر احتياط واجب حريص به دنيا نباشد و از ديگران اعلم باشد.(۲)
وقتي كه مرجع تقليد شخصي از دنيا رفت مي‏تواند به اجازه يك مرجع تقليد زنده بر مرجع قبلي باقي باشد و مي‏تواند به مرجع تقليد زنده مراجعه كند.
دليل لزوم تقليد:
اولاً، عقل دلالت مي‏كند بر اين كه اگر چيزي را نمي‏دانيد سؤال كنيد و به متخصّص مراجعه كنيد و
قرآن هم مي‏فرمايد: "فاسئلوا اهل الذكر ان كنتم لا تعلمون".(۳)
"اگر نمي‏دانيد از اهل ذكر (دانايان) سؤال كنيد".
عقل حكم مي‏كند كه انسان يا بايد خودش متخصّص باشد يا به متخصص مراجعه كند و يا احتياط كند. اين دليل فطري و عقلي در فطرت هر انساني نهفته است و بناي همه مردم دنيا هم بر همين روش است.(۴)
مردم و عقلاي عالم در كارهايشان يا صاحب نظر و متخصص‏اند يا به متخصص در هر امري مراجعه مي‏كنند. در بيماري‏ها به پزشك مراجعه و در امور ساختماني به بنّا و معمار و مهندس مراجعه مي‏كنند...

دليل بقا بر مجتهد ميت:
نظريات و فتاواي مجتهد كه در رساله‏اش ثبت است مانند نقشه‏اي است كه مهندس ترسيم كرده و بديهي است وقتي كه مهندس از دنيا رفت باز آن نقشه ساختماني قابل استفاده است. يا مانند نقشه قالي است. وقتي كه آن نقشه كش (نقاش) از دنيا رفت باز از نقشه او در بافتن قالي استفاده مي‏كنند. مگر اين كه مجتهد زنده از آن مجتهد ميّت، متخصص‏تر و أعلم باشد. در اين جا عقل حكم مي‏كند كه بايد از نظريات اين مجتهد حيّ و زنده كه اعلم است تقليد كرد.
امّا دليل براي شرايط مجتهد: بلوغ و عقل دو شرط از شرايط مجتهدي است كه مي‏توان از او تقليد كرد؛ زيرا غير بالغ بر فرض اين كه بتواند مجتهد بشود، مورد اعتماد نيست، چون احتمال اين را مي‏دهيم كه اين بچه (غير بالغ) از باب اين كه مي‏داند كه بر بچه تكليفي نيست و گناهي ندارد، مرتكب خلاف واقع شده باشد و از غير عاقل (ديوانه) هم نيم توان تقليد كرد و دليلش معلوم است.
امّا اين كه بايد شيعه اثني عشري و امامي باشد در روايت از امام كاظم(ع) آمده:
"لا تأخذنّ معالم دينك عن غير شيعتنا؛(۵)
هم چنين مجتهد بايد عادل باشد. اولاً بر غير عادل اعتمادي نيست، ممكن است دروغ بگويد، خلاف واقع بگويد و ثانياً در روايت آمده كه امام صادق(ع) فرمود:
"ان تعرفوه بالسّتر و العفاف و كفّ البطن و الفرج و اليك و اللّسان و يعرف باجتناب الكبائر...؛(۶)
مجتهد را به پاكي و صداقت و عفت بشناسيد و بدانيد كه از گناهان كبيره دوري مي‏كند".
در مورد مرد بودن مجتهد دليل محكمي وجود ندارد و فقط ظاهر اخبار دلالت دارد بر اين كه مرد باشد، ولي در مشهوره ابي خديجه فرموده:
"انظروا إلي رجلٍ منكم يعلم شيئاً من قضائنا...".(۷)
در اين روايت كلمه (رجل) يعني (مرد) دارد. البته كلمه (من قضائنا) دارد كه قرينه است كه مربوط به قضاوت مي‏شود. نه مربوط به مرجع تقليد بعضي از علماء فرموده‏اند كه خنثي و زن هم مي‏توانند مجتهد و مرجع باشند.(۸)
البته بحث علمي‏تر و اجتهادي احتياج به تحقيق بيشتر دارد، ما اين مقدار را براي عمومي كافي مي‏دانيم.
(علت اين كه مرجع تقليد (اعلم) غالباً با مرد منطبق شده است به خاطر اين است كه در مرجعيت اعلميت و عدالت شرط است. زن اگر بخواهد مرجع تقليد باشد بايد زن دوّم كسي باشد و هيچ گونه وظيفه‏اي نداشته باشد و كافه وظايف را ساقط كرده باشد و براي بچه هم دايه بگيرد تا شب روز مردانه درس بخواند و مانند محصلان مرد غذا و لباسش آماده باشد. در اين صورت ممكن است به درجه اجتهاد برسد. البته نبوغ فوق العاده مي‏خواهد تا طرف شبهه اعلميت شود).

----------------------------------
پي نوشت‏ها:
۱. توضيح المسائل مراجع، ج ۱، مسئله ۳.
۲. همان، مسئله ۲.
۳. انبياء(۲۱) آيه ۷.
۴. مستمسك العروة الوثقي، ج ۱، ص ۶.
۵. مستمسك العروة الوثقي، ج ۱، ص ۴۲.
۶. همان، ص ۴۷.
۷. مستمسك العروة الوثقي، ج ۱، ص ۴۴.
۸. همان، ص ۴۳

مقالات

نظرسنجی

نظر شما در مورد طراحی سایت جدید ما و مقایسه آن با سایت قبلی چیست؟
سایت جدید بهتر است
۳۰%
سایت قبلی بهتر بود
۱۸%
سایت جدید خوب است اماکامل و جامع نیست
۱۷%
نظری ندارم
۳۶%
تمام آرا: ۵۵۱