کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان
کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان
(فمینیسم جنبشی است برای برابری زن و مرد درمسائل حقوقی ، سیاسی، اجتماعی، و اقتصادی مانند مالكيت ، حق تحصيل و...که از ابتدای قرن ۱۹ درغرب واروپا بوجودآمد چون حقوق زنان بویژه تاقرن نوزدهم درغرب کاملا زیرپاگذاشته می شد وزنان،به اذعان تاریخ تمدن ویل دورانت حتی حق مالكيت و تحصيل وحضور در دادگاه را نداشتند وگاه پس ازمرگ شوهر، زن مانند سایراشیا به ورثه منتقل می شد. البته فمینیسم بتدریج به عنوان ابزاری دردست زورگویان ومستکبران علیه جوامع آزادیخواه وبخصوص کشورهای اسلامی بکارگرفته شد)
اهداف کنوانسیون
دشمنان ما برای این که بتوانند دنیا و دینما را تصاحب کنند، نقشههای شیطانی خود رادر قالب زیبا و مورد پسند عامه مردم عرضهمیکنند. با مطالعه مواد این کنوانسیون،اهداف آن را میتوان این چنین بر شمرد:
۱ - تحمیل فرهنگ غربی و نابودی فرهنگاصیل ما.
۲ - سست کردن بنیان خانواده.
۳ - نابود کردن مکتب و مذهب.
ماده يك كنوانسيون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان با ۹۰درصد قوانين داخلي و ۴۰مورد از قوانين كلي شرع منافات دارد.
مجله ويژه حوزههاي ديني چاپ قم در مطلبي با عنوان " حوزه و مطالعات حقوق زنان " نوشت: پذيرش كنوانسيون حقوق زن يعني دفاع از حقوق زن براساس ادبيات تشابه(تغيير فرهنگ ايراني و برابريآن با قوانين كنوانسيون) ، مشكلات زنان را مضاعف ميكند.
كنوانسيون تصريح ميكند كه رفتن به سمت برابري(حقوق زن و مرد)،تنها به از بينبردن نابرابري در بحث قوانين اختصاص ندارد، بلكه همه سنتها و فرهنگها بايد اصلاح شود. خانواده در اين كنوانسيون سرپرست ندارد و متشكل از افرادي است كه فقط در كنار هم قرار دارند.
در اين كنوانسيون مثلا زن داراي حق تابعيت مستقل و حق مسكن است و آزادي قبل و بعد از ازدواج، مساوي است.
وظايف زناشويي را در اين كنوانسيون بدون قيد و موجب سلب مسووليت از مردان دانسته كه نمونه آن سلب نفقه از مرد با قرار دادن حقوق و مسووليتهاي برابر است.
از لوازم تساوی و تشابه مطلق این حقوق،میتوان به حذف حجاب به عنوان عاملی درجهت محدودیت زنان، حذف نقش مادری،شامل شیردهی، بارداری، تربیت و پرورشکودکان، حذف نقش همسری و تبدیل آن بههمسفرهای - که پایبندی به مسائل اخلاقی وانسانی، مانع رسیدن به امیال وخواستههایآنان میباشد.- و تاکید بر اختلاط مرد و زن درمیادین ورزشی، آموزشی، اقتصادی، محیط کار، اجتماعی و تفریحی میباشد. در ادامه فعالیت این کنوانسیون برایجهانی کردن فعالیتخود در کنفرانس پکندر سال ۱۳۷۴، در سند تنظیمی پایان اینکنفرانس قید میشود که «حقوق زن جزءلاینفک» حقوق بشر است و طرفدارانگنجاندن «حقوق جنسی» و «گرایشجهتگیری جنسی» در سند پکن سعی کردندکه این دو را جزء حقوق زن قلمداد نمایند و بههمجنس بازی و آزادی روابط جنسیمشروعیتبین المللی بخشند.
در کنوانسیون ۳۰ مادهای که بیش از۷۰ بار از واژههای رفع تبعیض، تساوی،برابری، تشابه و یکسانی زن و مرد به کار رفتهاست،
یکی از معترضین به سند پکن،«جادالحق»، رئیس الازهر است، وی در پیاماعتراضآمیز خود میگوید: «تنظیم کنندگاناین سند تلاش میکنند بنیان خانواده راتضعیف نمایند. آنها تلاش میکنند در متن(برنامه عمل) تردید روی این موضوع ایجادنمایند که خانواده واحد اصلی جامعه است.آنها والدین را تشویق میکنند که چشم خودرا بر روی روابط جنسی کودکان ببندند. حتیحق نداشته باشند در امور آنها مداخلهنمایند، آنها سعی میکنند مذهب را عاملتبعیض و فشار معرفی نمایند
نماینده کانادا در اعتراض به سند پکن کهدر آن کنفرانس حضور داشت، جلسه را ترککرد و طی مصاحبهای گفت:
«من طرفدار زندگی و طرفدار خانوادههستم. من به شما میگویم که سند کنفرانس،مشکلات زنان را در نظر نگرفته است. تساویمورد نظر سند پکن برای زنان تساوی ایجادنخواهد کرد و در کشور من وقتی گروهی را بهکار دعوت میکنند باید ۵۰% مرد و ۵۰% زناستخدام شوند، اما متاسفانه بیش از ۵۰% اززنان را استخدام مینمایند و مردان بیکارمیمانند. این در حالی است که من هم باید درخانه کار کنم و هم بیرون از خانه و همسرمباید بیکار باشد، پس این تساوی نیست. من بااولین پرواز به وطنم بر میگردم و سعیمیکنم تفاوت بین زن و مرد را حفظ نمایم،همانگونه که این تفاوت در خلقت، وجودداشته است. چون این تفاوتها ما را حفظخواهد کرد.»
عضویت در این کنوانسیونضررهای بزرگی را متوجه جامعه و مردممسلمان خواهد کرد که عوارض آن تا سالیانطولانی قابل جبران نیست. این ضررهاعبارتند از: الف - تغییر در بعضی اصول قانون اساسیکه بیانگر نظر اسلام در مورد زن و مرد است.
ب - فسخ بعضی از مواد قانون مدنی وکیفری مبتنی بر نظر اسلام و جایگزینیقوانین غربی مانند ارث، طلاق، صیانت وغیره.
ج - پذیرش فرهنگ غربی به جای فرهنگاسلامی، به طور مثال زنان ما میتوانند فرزندنامشروع آورده و برای شوهر حق اعتراضی بهاین موضوع وجود ندارد.
د - دختران میتوانند بدون حجاب ظاهرشوند. (رفع و کشف حجاب دو باره)
حال با توجه به ضررهایی که برای جامعهاسلامی ما دارد و با توجه به قاعده «نفیسبیل» عضویت در این کنوانسیون هیچ گونهمنفعتی برای ما ندارد، بلکه پیروی از خطواتشیطانی است. چرا که دشمنان ما و اولیاءشیطان میخواهند ما را به مهلکهای واردسازند که مایه نابودی و از هم پاشیدگی اساسزندگی ما خواهد شد.
الحاق به این کنوانسیون فشارهای بینالمللی فراوانی را بر پیکره دستگاه قضایی واجرایی کشورمان به جهتبازنگری، تغییر ونسخ اصول و مسلمات دینی وارد خواهد کردکه در این میان، مجبور به کوتاه آمدن از برخیمواضع انقلابی و اسلامی خواهیم شد.
به عنوان نمونه، کشورما با عجله به معاهده(کنوانسیون حقوق کودک) ملحق شد و آثارسوء آن به تدریجبرای کشور مشخص شده ودولت مجبور به ارائه گزارشی ملی و عملکرددولتبه آن کنوانسیون است. آثار سوء این الحاق، عبارتست از: آزادیعقیده کودکان و حتی ارتدادآنها و پذیرش فرزند نا مشروع