این مطلب ۳۶۸۹ بار خوانده شده

راههاي استحكام روابط خانوادگي و اجتماعي

سلامت خانواده، سلامت جامعه

هر انساني اگر در مسير فطرت و عقل سالم گام بردارد، از شخصيت سالمي كه خداوند بر اعتدال و عدالت آفريده هم چنان برخوردار خواهد بود. سلامت شخصيت و تعادل آن، موجب مي شود تا فرد بتواند به سادگي با هر مشكل و بحران دروني و بيروني كنار آيد و آن را حل و فصل كند.

رفتارهاي اجتماعي اشخاص سالم، رفتارهاي سالمي است كه جامعه سالم را ايجاد مي كند. لذا اگر هزاران و ميليون ها انسان سالم از نظر شخصيت را گرد هم آوريد هرگز ميان آنان اختلافي نخواهد بود. از اين رو، گفته اند كه اگر پيامبران در يك جا گرد آيند هرگز ميان آنها اختلافي پديد نخواهد آمد.

مومناني كه امت اسلامي را تشكيل مي دهند نيز از اين خصلت برخوردار هستند. آنان همانند يك خانواده بزرگ عمل مي كنند و برادراني مي باشند كه نه تنها مال يكي مال همگي است بلكه از مقام احسان و ايثار وارد شده و از حقوق خويش به خاطر احسان مي گذرند. از اين رو فراتر از قوانين عادلانه عمل كرده و از حقوق خود به نفع ديگري چشم پوشي مي كنند و از در احسان درمي آيند.

خانواده اسلامي و ايماني، خانواده اي سالم است كه افراد آن از شخصيت سالم و معتدل برخوردار بوده و فراتر از حقوق و عدالت رفتار مي كنند. اين سلامت خانوادگي در بيرون نيز به خوبي نمايان مي شود، زيرا از كوزه برون همان تراود كه در اوست.

از نظر قرآن، روابط ميان افراد امت اسلامي مي بايست همانند افراد يك خانواده سالم و معتدل باشد. از اين رو روابط ميان مومنان بر پايه برادري تعريف شده است. در آياتي چند از قرآن، بر مساله اخوت ايماني تاكيد شده و حتي پيامبر(ص) به شكل نمادين ميان افراد جامعه، عقد اخوت و برادري را برگزار مي كرد. البته اين بدان معنا نيست كه تنها ميان دو نفري كه عقد اخوت برقرار مي شود، اين رابطه تعيين مي شود، بلكه اين عمل تنها شكل نماديني از حقيقت جامعه اسلامي است كه براساس برادري ايماني شكل مي گيرد.

بر اين اساس، همه مومنان نسبت به يكديگر در حكم برادر ديني هستند و بايد روابط ميان خود را براساس اين اصل برادري تعريف و تعيين كنند. پس همه امت در حكم يك خانواده بزرگ هستند. چنين حكمي اقتضا مي كند كه بسياري از روابط در چارچوب برادري تعريف شود كه يكي از شاخصه هاي آن گذشت از بسياري از حقوق و عمل براساس احسان و ايثار است؛ زيرا روابط ميان برادران خويشي همواره بر اين چارچوب است. بدين ترتيب اصل احسان و عفو و گذشت، هرگونه اختلافاتي را از ميان برمي دارد و شقاق و جدايي ميان ايشان پديد نمي آيد.

آينه بودن

اگر بخواهيم مقتضيات برادري ايماني را تعريف كنيم، بايد بخش عمده اي از مقاله را به آن اختصاص دهيم. از اين رو تنها به نكته اي از نكات برادري اشاره مي كنيم كه در عمل اجتماعي بسيار مهم و حساس است. يكي از مقتضيات برادري ايماني، آيينه بودن است. در روايات معتبر اسلامي اين معنا بارها تكرار شده كه: «المومن مرآه المومن، مومن آيينه مومن است». نتيجه آينه بودن آن است كه همواره رو به روي شخص قرار مي گيرد و چهره را چنان كه هست نشان مي دهد. از اين جاست كه امام صادق(ع) مي فرمايد: احب اخواني الي من اهدي الي عيوبي؛ محبوب ترين برادران ديني ام، كسي است كه عيوبم را به من هديه كند. پس به جاي اين كه عيوب و نواقص برادرش را مخفي و نهان سازد براي او آشكار مي كند تا خود را اصلاح كرده و كمالات را در خود تحقق بخشد. اين همان وظيفه اي است كه در اسلام به عنوان امر به معروف و نهي از منكر تعريف شده است؛ زيرا برادر ايماني با بيان كار معروف و پسنديده و تشويق بدان، تلاش مي كند تا كمالاتي را كه مي شناسد و در برادر ديني مفقود مي يابد در وي با انگيزه بالا ايجاد كند و از ناپسندها كه نواقص و عيوب است او را دور سازد و پرهيز دهد.

اين كه مومن بايد عيوب برادرش را به خود او گوشزد كند، بدان معناست كه اگر به پشت سر رود و هياهو كند و عيوب نهانش را آشكار كند، غيبت كرده كه حكم آن نيز در آيه ۲۱ سوره حجرات حرمت است.

از خصوصيات آينه بودن آن است كه عيبي را بزرگ تر يا كوچك تر از آن چه هست، نشان نمي دهد. چنان كه توجهي به پست و مقام و اين امور اشخاص نيز ندارد و هر آن چه ديده بي توجه به نام و نشان و پست و مقام به نمايش مي گذارد. البته آينه نيز بايد پاك و بي غبار و بي آلايش باشد، وگرنه تصويري دروغين ارايه مي دهد. اين جاست كه صداقت و راستي، ارزش و جايگاه خود را نشان مي دهد. برادر ديني مي بايست، همانند دوستي صادق و صديق عمل كند و هر آن چه است بي كم و كاست به نمايش گذارد.

دوست آن به كه جمله عيب ترا

 همچو آيينه روبرو گويد

نه كه چون شانه با هزار زبان

 پشت سر رفته مو به مو گويد

اگر برادر ديني واقعيت تلخ و شيرين را به نمايش گذاشت، نبايد او را به سبب گفتارش سرزنش كرد و به جاي اين كه با هوچي گري، او را شكست، خود را شكست كه شكستن آينه خطاست.

آن چه بيان شد تنها گوشه اي از برادري ايماني است كه بايد در روابط اجتماعي ميان امت اسلام در يك جامعه ايماني رعايت شود. مي توان فهرست بلند و بالايي را از مقتضيات برادري ايماني رديف كرد كه اين مقال جاي آن نيست.

احسان، محور روابط خانوادگي

اساس روابط اجتماعي در ميان همه انسان ها، عدالت است كه عقل مستقل نيز آن را درك كرده و بر آن حكم مي كند. از اين جاست كه بايدها و نبايدهاي حقوقي و اخلاقي زاده مي شود. اما در ميان امت اسلام كه يك خانواده بزرگ است، روابط در يك مرحله و مرتبه فراتر از عدالت تعريف و تعيين مي شود. به اين معنا كه اصول خانواده اسلامي براحسان است.

براي اين كه اين معنا به درستي تبيين شود، نگاهي گذرا به اصول قرآني در ميان فرزند و والدين و نيز همسران مي اندازيم تا دانسته شود كه جامعه ايماني و خانواده بزرگ اسلامي چگونه مي بايست روابط خود را تنظيم كنند.

خداوند در آياتي از جمله ۳۲ سوره اسراء، مدار و محور روابط ميان فرزند و والدين را احسان قرار داده و آن را حكمي دايمي و قطعي مي داند كه به هيچ وجه قابل تغيير و تبديل و استثنا نيست. به اين معنا كه نمي توان زماني و يا علتي را يافت كه موجب شود حكم احسان به والدين تغيير يافته و تبديل به امري ديگر شود و يا استثنا بردار گردد.

احسان به معناي نيكوكاري، تنها شامل امور مادي نمي شود، بلكه امور عاطفي و معنوي را نيز در بر مي گيرد. بنابراين نمي توان تنها با انفاق مالي و دادن پول و غذا و لباس مدعي شد كه احسان، صورت گرفته است؛ زيرا احسان به معناي نيكوكاري است كه عاطفه و احساس در آن نقش اساسي را ايفا مي كند. پس فرزند مي بايست خود با لقمه احساس، غذا بر دهان والدين بگذارد و در اين راه محبت و مودت را به اوج خود رساند.

در احسان به والدين تفاوتي ميان فاجر و كافر و مؤمن و مانند آن نيست، بلكه عنوان پدر و مادر موجب مي شود كه اين حكم قطعي شود. هم چنين اين احسان مي بايست دايمي باشد و تفاوتي ميان مرده و زنده آنان نيست.

احسان به والدين از اصول توحيد است. از اين رو در هر چهار آيه اي كه در مورد پدر و مادر نازل شده، احسان همراه مسئله وجوب عبادت خداوند آمده است.

جامعه اسلامي به عنوان خانواده بزرگ نيز اين گونه بايد عمل كند. بنابراين، هر يك از افراد جامعه ايماني در حكم برادري ايماني لازم است كه احسان به ديگري را از اصول توحيد بداند و بي توجه به برخي از اشتباهات و خطاها، احسان خود را مبذول دارد و در روابط اجتماعي، عواطف و احساسات را دخالت دهد و تنها براساس عدالت حكم نكند.

اين مسئله درباره بزرگان جامعه اسلامي و پيران و سالخوردگان به عنوان والدين امت اسلامي تقويت مي شود و حق سبقت ايشان در اسلام و ايمان موجب مي شود تا با آنان به عنوان والدين امت اسلام برخورد شود.

در آيات ديگر قرآن، روابط ميان همسران براساس احسان و مودت تعريف شده است. از اين رو از همسران خواسته شده تا فراتر از عدالت به مسئله زندگي بنگرند و روابط خويش را براساس احسان و مودت تعريف كنند.

از نظر قرآن، روابط ميان همسران، همانند روابط ميان روح يكتا با جسم دوگانه است. ولذا در قرآن، اختلاف ميان همسران به شقاق تعبير شده است. شق، زماني اتفاق مي افتد كه يك جسم به دو تكه تقسيم شود. از جمله شق القمر كه معجزه پيامبر(ص) بود و ماه به دو نيم تقسيم شد. برادران خوني همچون دوقلوها را شقيق مي خوانند، زيرا در تقسيم سلولي به دو موجود و برادر دوقلو تبديل شده اند. بنابراين، شقيق برادراني هستند كه در اصل يك جسم بودند ولي به دو قلو و چند قلو تبديل شده اند.

اين كه در قرآن از اختلاف ميان همسران به شقاق تعبير شده است، از اين روست كه از نظر قرآن، همسران در حقيقت كيان يكتا و يگانه اي هستند كه جدايي ميان ايشان در حكم شقاق است.

خداوند در آيه ۵۳ سوره نساء، از مؤمنان مي خواهد كه اجازه ندهند شقاقي ميان همسران در خانواده ايجاد شود و همين كه ترس اين معنا رفت مي بايست پيش قدم شده و راه براي آشتي ايجاد كنند و اجازه ندهند تا اين ترس شقاق به شقاق واقعي منجر شود؛ زيرا در اين صورت هر دو تكه از يك جسم و جان آسيب مي بيند.

ديده شده كه همسران پس از شقاق، دچار مشكلات روحي و رواني بسياري مي شوند كه به سادگي قابل درمان نيست و حتي پس از ازدواج با ديگري آثار آن باقي مي ماند، زيرا ازدواج شرايطي را فراهم مي آورد كه همسران در يك فرآيندي از دوگانگي به اتحاد و سپس وحدت مي رسند.

جامعه ايماني نيز اين گونه است، زيرا پس از اتحاد و سپس وحدتي كه از طريق توحيد الهي در مجموعه انسان هاي متاله وخدايي شده ايجاد مي شود، هرگونه جدايي ميان مؤمنان به معناي شقاق است كه آثار آن در همه اجزاي جامعه و افراد آن باقي خواهد ماند.

افراد جامعه مي بايست هر يك، ديگري را با نيكوكاري عاطفي و رواني و مادي و معنوي گرامي دارد و كمال احسان را در حق او تمام نمايد. و لذا بايد طوري رفتار كند كه همه افراد جامعه از وي خشنود شوند؛ زيرا خشنودي خداوند در خشنودي مؤمنان تجلي مي يابد. پس هرگز اجازه ندهد تا غم و اندوهي در دل مؤمني قرار گيرد و دل نگران و اندوهگين شود. بنابراين، مؤمنان در جامعه ايماني، وقتي به يك ديگر مي رسند بايد از ديدار هم خشنود و خوشحال شوند و موجبات سرور يكديگر گردند و رفتارشان براساس معروف و پسنديده هاي عقلاني و شرعي باشد. (احزاب، آيه۱۵ و نسا؛ ۹۱)

اگر جامعه ايماني اين گونه شكل گيرد و عمل كند، روابط خانواده جامعه ايماني نيز همانند خانواده كوچك از همسران و فرزندان بر بنياد احسان و مودت و محبت شكل مي گيرد و به جاي آن كه روابط بر مدار عدالت وحقوق تنظيم گردد بر محور احسان و محبت سامان مي يابد و انسان ها، نه تنها از حقوق خود مي گذرند بلكه به ايثار رو آورده و به جاي عقل به حكم دل عمل مي كنند و در حق يكديگر جانفشاني مي كنند بي آن كه كم ترين احساس خسران و زيان بكنند.

 اما اگر اصل حاكم در روابط اجتماعي در خانواده كوچك و بزرگ خانه وجامعه عقل و عدل باشد؛ آن گاه است كه انسان ها به جاي انسجام و همدلي و همدردي تنها به همراهي و همكاري مي انديشند و سود و زيان خود را ملاك قرار مي دهند و اگر كارها و رفتارهاي خود را با محاسبه عقلاني بسنجند و سبك و سنگين كنند، تنها سود و زيان خود را مي بينند و بر اساس آن مي انديشند و عمل مي كنند كه در اين صورت ديگر، جامعه بر اساس احسان نخواهد بود و شرايط براي زيستن سخت مي شود؛ زيرا در جامعه اي كه هر يك از افراد تنها به تكليف خود بسنده كند وحقوق خود را بطلبد و از احساس و عواطف انساني و اسلامي خبري نباشد نمي توان اميد شادابي و آرامش واقعي را داشت.

 جامعه هاي كوچك ايماني در خانواده كوچك و بزرگ را مي بايست بر پايه احسان ساماندهي كرد تا عواطف بتوانند فراتر از عقل عمل كنند و دل، حاكم بر روابط اجتماعي باشد. در اين صورت، استحكام جامعه به اندازه اي خواهد بود كه هيچ چيزي نمي تواند در آن خدشه وارد سازد و وحدت و يكتايي و يگانگي آن را تهديد نمايد و يا از ميان بردارد.

 خداوند در آيه ۱۰۳ سوره اعراف، جامعه ايماني را بر پايه تاليف قلوب و انس و الفت بين دل هاي مومنان قرار مي دهد تا اين گونه تاكيد شود كه آن چه رابطه جامعه ايماني را تحكيم مي بخشد، قوانين و عدالت و احكام عقلاني نيست، بلكه فراتر از آن ها احسان و نيكوكاري است كه ميان افراد جامعه در اشكال برادري ايماني و ديني خودنمايي مي كند.

 جامعه ايماني، براساس اموري چون اعتصام (آل عمران، آيه ۱۰۳)، اصلاح و آشتي (حجرات،آيات ۹ و ۰۱)، ارتباط (انفال، آيه ۱۱ و آل عمران، آيه ۲۰۰)، تعاون وهمكاري (مائده آيه ۲)، صلح و سلم (بقره، آيه ۲۲۴)، تاليف دل ها (انفال، آيه ۳۶ و آيات ديگر)، اخوت (انبياء، آيه ۲۹ و مومنون، آيه ۲۵) و مودت (احزاب، آيه ۵ و حجر، آيه ۷۴) شكل گرفته است. در اوج اين ها همان مودتي است كه علاقه قلبي و باطني ميان افراد جامعه را تبيين مي كند. چنين تعبيري در ميان افراد يك خانواده از جمله همسران بيان شده است.

 به سخن ديگر، رابطه ميان افراد جامعه بزرگ ايماني همانند جامعه كوچك همسران بايد بر اساس مودت باشد. در اين صورت است كه مي توان در كنار هم به متاله (خدايي شدن) انديشيد و حركت كرد. همان گونه كه همسران در كنار هم به كمال مي رسند و جمال مطلق مي يابند، همه كمالات و زيبايي هاي مطلق را مي بايست در جامعه ايماني جست؛ زيرا جامعه ايماني شرايطي را براي همگان فراهم مي آورد كه تا اوج خدايي شدن مي توانند عروج كنند.

مقالات

نظرسنجی

نظر شما در مورد طراحی سایت جدید ما و مقایسه آن با سایت قبلی چیست؟
سایت جدید بهتر است
۳۰%
سایت قبلی بهتر بود
۱۸%
سایت جدید خوب است اماکامل و جامع نیست
۱۷%
نظری ندارم
۳۶%
تمام آرا: ۵۵۱