این مطلب ۳۹۳۴ بار خوانده شده

تفاوت و تساوي مرد و زن

مرد و زن با همه اشتراكات، تفاوت هايي نيز با هم دارند. اين تفاوت ها در اصل انسانيت تاثيري ندارد، ولي در مسئوليت ها و نقش هايي كه به عهده مي گيرند، خود را نشان مي دهد ناديده گرفتن اين تفاوت ها درحقيقت ناديده گرفتن و اقعيت هايي است كه انكار آن هيچ تغييري را موجب نمي شود، بلكه زندگي را براي هر دو سخت تر مي سازد.

نويسنده در اين مطلب برآن است تا مشتركات و تفاوت هاي مرد و زن را براساس آموزه هاي قرآني بيان كند و نقش مرد را در زندگي تبيين نمايد.

خلقت مرد و زن

مرد كه در زبان عربي به رجل تعبير مي شود (قاموس قرآن، ج ۳، ص ۵۸) جنس مذكر از مردم در برابر زن است كه درعربي به امرأه از آن تعبير مي شود. (لسان العرب،ج ۱۱، ص ۲۶۵؛ مفردات الفاظ قرآن كريم،

 ص ۳۴۴)

براساس آموزه هاي قرآني، حقيقت مرد و زن يكسان است و هر دو از يك چيزكه در قرآن از آن به «نفس» تعبير شده، آفريده شده اند. (نساء،

آيه ۱) نفس در فرهنگ قرآني داراي كاربردهاي چندي است كه از جمله آن ها، همان روان است؛ يعني روح و جاني كه دركالبدي قرارگرفته باشد. بنابراين، مرد و زن از نظر عنصر اصلي تشكيل دهنده انسانيت يعني روان يكسان هستند.

از روان آدمي، مرد و زن همه مردمان آفريده شده اند. (همان) اين روان و نفس، همان روح خداوندي است كه دركالبد انسان دميده شده است. (حجر، آيه ۹۲)

بنابر اين، مرد و زن از نظر امري در نفس و روان مشترك هستند، هرچند كه از نظر خلقت تفاوت هاي با هم دارند. البته پس از خلقت نخست انسان از نفس خدا (نساء آيه۱) اراده و مشيت الهي به اين تعلق گرفته است (شوري، آيه ۴۹) كه مردان و زنان ديگر، از طريق نطفه ايجاد شوند (نجم، آيه ۲۴ تا ۶۴) چرا كه پيدايش مرد و زن از نطفه جلوه اي از ربوبيت الهي و نمودي از قدرت اوست. (همان)

از آيات فوق همچنين به دست مي آيد كه پس از استقرار نطفه در رحم مرد و زن بودن كودك مشخص مي شود و اين تقسيم بندي در رحم خود از اعجاز و قدرتهاي الهي است.

خداوند در آيات ۷۳ تا ۹۳ سوره قيامت با اشاره به تحول نطفه به علقه و تكامل علقه به موجودي معتدل و هماهنگ از دوجنس مرد و زن به عنوان فرآيند آفرينش انسان اشاره مي كند و آن را قابل توجه مي داند؛ زيرا اين گونه است كه انسان حقيقت خداوندي و قدرت و علم و حكمت او را درخالقيت و ربوبيت درمي يابد.

البته با توجه به برخي از آيات از جمله آيه ۱۹۵ سوره آل عمران مي توان گفت كه مردان و زنان از يكديگر آفريده شده اند؛ چرا كه «من» در اين آيه از مصاديق من نشويه است. براساس برخي از آيات و روايات، خداوند زنان را از مردان آفريده است (آل عمران، آيه ۱۹۵؛ نساء، آيه ۱، نحل، آيه ۲۷؛ روم، آيه ۱۲)

مشتركات ميان مرد و زن و اصل تساوي و پذيرش تفاوت چنان كه گفته شد، مرد و زن در اصل آفرينش يكسان هستند و هر دو از نظر نفس و روان يكي مي باشند و آنچه از تفاوت در مرد و زن يافت مي شود، در خلقت ظاهري و فيزيك است كه البته در روان نيز تاثيراتي به جا مي گذارد.

خداوند در آيات بسياري در اصل خلقت، مرد و زن را يكسان و متساوي معرفي كرده است، چرا كه همه بشريت از نفس واحد آفريده شده اند. (نساء آيه ۱، نحل، آيه ۲۷، روم، آيه ۱۲) اين تساوي افزون در اصل و آغاز آفرينش، در مراحل تكوين نيز وجود دارد. (قيامت، آيات ۶۳ تا ۹۳)

از آيات ۱۱ و ۳۱ سوره حجرات بر مي آيد كه شخصيت مرد و زن از نظر شخصيت و حفظ حرمت انساني آنان متساوي و يكسان است. از اين رو مردان و زنان داراي ارج و حرمتي يكسان و همسان هستند. (فتح، آيه ۵۲)

مردان و زنان در اموري ديگر نيز يكسان هستند. از جمله برخورداري از اجر و پاداش اعمال نيك (آل عمران، آيه ۱۵۹) اين همساني به سبب يكساني در ماهيت انساني است.(همان) لذا عمل و نوع رفتار آدمي معيار كيفر آخرتي خواهد بود، نه تفاوت هاي جنسي در مرد و زن بودن (غافر، آيه ۰۴)

به هر حال، مرد و زن، در كسب پاداش به واسطه انجام دادن اعمال نيك مساوي هستند و جنسيت هيچ تاثيري ندارد. (آل عمران، آيه ۱۹۵، نساء، آيه ۱۲۴، نحل، آيه ۷۹، غافر، آيه ۰۴)

مرد و زن همچنين در مالكيت همسان هستند. خداوند در آياتي از جمله ۲۳ سوره نساء، حقوق مساوي در مالكيت و بهره وري در تلاش خويش را براي مرد و زن اثبات مي كند.

همچنين مرد و زن در كسب زندگي پاك و طيب بر اثر انجام دادن اعمال نيك، همسان و متساوي هستند. (نحل، آيه ۷۹)

پس مرد و زن در بهره مند شدن از پاداش هاي آخرتي و نعمت هاي بهشتي و ورود به آن يكسان و همسان هستند و هيچ تفاوتي با هم ندارند. (غافر، آيه ۰۴، نساء، آيه ۱۲۴).

تفاوت هاي مرد و زن

اما اين همساني در ماهيت انساني و كليات اصول و امور، به معناي ناديده گرفتن تفاوت ها ميان مرد و زن نيست، چرا كه مرد و زن داراي تفاوت هاي فيزيكي و مادي هستند كه آثار متفاوتي را به دنبال خواهد داشت.

هر چند كه اسلام با ديدگاه افراطي مشركان درباره تفاوت ماهوي مرد و زن مبارزه مي كند و آن تفاوت ماهوي را نمي پذيرد، ولي تفاوت هاي واقعي را انكار نمي كند و ضمن پذيرش آن، نقش ها و حتي حقوق خاصي براي مرد و زن قايل مي شود. از اين رو تفاوت هايي در نقش ها و مسئوليت هاي خانوادگي و اجتماعي و نيز در مسايل حقوقي ميان مرد و زن قايل است. (نساء، آيات ۷ و ۱۱ و ۲۳)

از جمله اين تفاوت ها مي توان به تفاوت در خدمت، تفاوت در سهم الارث (نساء، آيات ۱۱ و ۲۱ و ۱۷۶)، تفاوت در مناصب و اهليت براي احراز برخي از مشاغل و مسئوليت هاي اجتماعي (آل عمران، آيات ۵۳ و ۶۳) و گواهي و شهادت (بقره، آيه ۲۸۲) اشاره كرد.

خداوند به صراحت در آياتي از شرايط منصب پيامبري را مرد بودن دانسته است. لذا هيچ پيامبري از جنس زنان نيست، زيرا اين مسئوليتي بزرگ است كه زن نمي تواند از عهده آن برآيد. براين اساس، مي بايست با توجه به فيزيك و تفاوت هاي موجود ميان زن و مرد نقش ها را تعريف كرد و هر نقشي را مرد يا زن به عهده نگيرد، بلكه با توجه به فيزيك و تفاوت هاي ديگر، نقش ها تعريف و واگذار شود، چنان كه پيامبري از نقش هايي است كه تنها به مردان واگذار شده است. (انعام، آيات ۸ و ۹؛ يوسف، آيه ۱۰۹؛ اعراف، آيات ۹۵ و ۳۶ و نيز ۵۶ و ۹۶، نحل، آيه ۳۴؛ انبيا؛ آيه ۷)

از نقش هاي خاص مردان مي توان به نقش مردان در قيامت اشاره كرد كه براي شفاعت در اعراف مي ايستند و اين مردان بلند مرتبه هستند كه منجي برخي از مردم و بردن ايشان به بهشت مي شوند. (اعراف،آيه ۶۴؛ مخزن العرفان، ج ۵، ص ۲۱۱)

از جمله اختصاصات مردان مي توان به حق ارث بيشتر بردن (نساء، آيه ۱۱)؛ حق طلاق (بقره، آيات ۲۳۰تا ۲۳۷) وحق مديريت و سرپرستي زنان درخانه (نساء، آيه ۴۳) اشاره كرد. اين حقوق به سبب تفاوت هاي فيزيكي و مانند آن است كه به عهده مردان گذاشته شده است؛زيرا زنان به سبب غلبه عواطف و احساسات، كمتر تحت تاثير فرمان هاي عقل خود عمل مي كنند درحالي كه مديريت، نيازمند حركت براساس احكام و فرمان عقلاني است. همچنين مردان ناچارند مسئوليت زنان را به عهده گيرند و مخارج و هزينه هاي آنها را به عنوان مدير، تامين كنند، بنابراين لازم است تا ثروت بيشتري دراختيار داشته باشند، درحالي كه زنان از آنچه ارث مي برند تنها براي خودشان است و هيچ مسئوليتي در برابر خانه و خانواده از نظر تامين هزينه ها و مخارج ندارند.

همچنين غلبه احساسات در زنان ايشان را به طلاق مي كشاند و با كوچك ترين دلخوري از مردي خواهان طلاق مي شوند، اين درحالي است كه مردان اين گونه نيستند. از اين رو طلاق در دست مردان قرار داده شده تا به سادگي بنياد خانه و خانواده فرو نپاشد.

ناديده گرفتن تفاوت ها، عامل ناهنجاري ها

به هرحال،پذيرش تساوي دراصل ماهيت به معناي انكار تفاوت ها نخواهد بود؛ زيرا انكار تفاوت ها به معناي تداخل در نقش ها و مسئوليت ها و از ميان رفتن بنياد خانواده و انسانيت و جامعه سالم است؛ چنان كه در برخي از كشورها اين تفاوت ها ناديده گرفته شده و موجبات گسست خانواده و فروپاشي آن را فراهم آورده است. اينكه در برخي از كشورها تفاوت ها ناديده گرفته مي شود و مرد و زن اختيار طلاق را دارند و يا هر دو مسئوليت تامين مخارج زندگي را به عهده مي گيرند، موجب شده است تا خانواده ها از هم فروپاشد و جامعه از حالت اعتدال و تعادل خارج شود و با بحران هاي گوناگون اجتماعي مواجه شود.

بنابر اين، ريشه بسياري از ناهنجاري هاي جهان امروز را بايد درناديده گرفتن تفاوت هاي موجود درميان مرد و زن دانست. فروپاشي خانواده وفرزندان بي والدين و كودكان مادر و مانند آن از جمله ناهنجاري هاي اجتماعي است كه به سبب ناديده گرفتن تفاوت ها و تلقي تساوي مطلق ميان زن و مرد پديدار شده است.

نقش جنسي زن و مرد

از اين رو درمطالعات جديد بر جنسيت در نقش هاي اجتماعي تاكيد مي شود تا ضمن حفاظت بركرامت مرد و زن، هر يك نقش خود را چنانچه موجبات تعالي فردي و اجتماعي است به عهده گيرند. بي آنكه اجحافي بر زن و مرد و آيا آسيبي به فعاليت هاي اجتماعي هر يك وارد شود.بر اين اساس سخن از نقش جنسي در علوم جديد به ميان آمده است.

واژه «جنسيت» درادبيات جديد براي اشاره به ويژگي هايي به كارمي رود كه در نتيجه تاثير عوامل اجتماعي و فرهنگي درهر يك از دو جنس مرد و زن به طور متفاوت بروز مي كند و در مقابل واژه «جنس» ويژگي هاي زيست شناختي متفاوت مرد و زن است. (حسين بستان، اسلام و تفاوت هاي جنسيتي، قم پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ص ۳)

در روان شناسي «نقش جنسي» مجموعه اي از رفتارها و گرايش هاي فرد است كه با «جنسيت» وي هماهنگ باشد.

به عبارت ديگر نقش جنسي به رفتارهاي ويژه پسر و دختر بر مي گردد و مواردي نظير عادات و رسوم، الگوي لباس، انتخاب اسباب بازي و نوع بازي را دربردارد.

بنابراين در يك جمع بندي مي توان مفهوم عدالت جنسيتي را چنين تعريف كرد: عدالت جنسيتي يعني رعايت تناسب زنان و مردان در دسترسي به همه امكانات فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي به گونه اي كه هريك از دو جنس متناسب با خصايص زنانه يا مردانه از همه امكانات برخوردار باشد و هيچ گونه ستم يا اجحافي در حق آنان وارد نشود.

آموزه هاي اسلام براي اشتغال زنان محورها و معيارهايي بيان كرده است كه مرتبط با عدالت جنسيتي و نقش جنسي است. از اين رو بر تناسب شغل با ويژگي هاي زنانگي تأكيد شده است.

با توجه به تفاوت هاي زيستي و رواني زن و مرد و لطافت و ظرافت ويژگي هاي زنانه، اشتغال زنان بايد از جهت نوع، كميت و كيفيت به گونه اي باشد كه طبيعت زنانه را دستخوش تغيير و تخريب نكند. امام علي(ع) مي فرمايند: «لا تملك المراه من امرها ما جاوز نفسها فأن المرأه ريحانه و ليست بقهرمانه » (نهج البلاغه، نامه۱۳) «كاري كه برتر از توانايي زن است به او وا مگذار،كه زن گل بهاري است،نه پهلواني سخت كوش». تعبير قرآني معاشرت به معروف: «و عاشروهن بالمعروف فان كرهتموهن فعسي ان تكرهوا شيئا و يجعل الله فيه خيرا كثيرا» (نساء ۹۱). اين آيه يكي از بهترين تعابير است. (البته اگر اختصاصي به مسائل خانوادگي نداشته باشد) كه رعايت تناسب و سازگاري را بيان مي كند. (الميزان ج۴، ص۵۵۲)

علامه طباطبايي در تفسير آيه مي فرمايد: «خداي متعال در كتابش بيان كرده كه همه مردم از زن و مرد فروع اصل انساني واحد و اجزاي طبيعت يگانه بشري اند كه براي تحقق جامعه به همه آنان نياز است و اين امر مخالفتي ندارد با اينكه هريك از اين دو گروه را با ويژگي هايي اختصاص داده است، مانند: اختصاص نوع مردان به شدت و قوت و اختصاص طبيعت زنان به نرمي و عواطف؛ زيرا طبيعت انسان در حيات تكويني و اجتماعي اش همانگونه كه نيازمند بروز شدت و قوت است، به جريان مهرورزي و رحمت نيز محتاج است...» (الميزان ج۴، ص۶۵۲). بنابراين مشاغلي كه با طبيعت زنانه سازگاري ندارد، قابل قبول نيست.

همچنين در مسئله اشتغال، رعايت حجاب و پوشش براي زنان از ضروريات اسلام است (نور، ۱۳؛ احزاب ۵۹، ۳۵). افزون بر مراعات حجاب در هنگام حضور در اجتماع، لازم است مراتب عفاف از جهت نگاه، گفتار و رفتار را نيز رعايت نمايد (نور ۱۳، احزاب ۵۳-۰۳).

 همچنين از اختلاط و برخورد با مردان نامحروم بپرهيزند. «اما تستحيون و لاتغارون نساءكم يخرجن الي الاسواق و يزاحمن العلوج» (حر عاملي وسايل الشيعه، بي- تا؛ ج۱۴، ص۴۷۱)، (آيا حيا نمي كنيد، آيا غيرت نداريد كه زنان شما به بازار مي روند و با بيگانگان برخورد مي كنند!)؛ به ويژه از مكان هاي خلوت با مرد بيگانه بپرهيزند. (همان، صص۱۷۵، ۳۳۱)

بنابراين مشاغلي كه مستلزم نقض حجاب يا عفاف باشد يا به گونه اي اختلاط با مردان يا خلوت با نامحرمان را موجب شود، از ديدگاه اسلام پذيرفته نيست. تعابير: ««قالتا لانسقي حتي بصدر الرعاء» (قصص۳۲)، «فجاءته احداهما تمشي علي استحياء» (قصص، ۵۲) در داستان دختران شعيب و ملاقات آنان با حضرت موسي(ع) نيز به طور ظريف پرهيز از اختلاط با مردان و رعايت عفاف در رفتار را دلالت مي كند، زيرا دختران شعيب اقدام به آب دادن گوسفندان نمي كردند تا وقتي كه مردان كارشان تمام گردد و نيز پشت سر حضرت موسي حركت مي كردند.

همچنين در مسئله نقش زنان در جامعه بر عدم تعارض شغل زن با حقوق همسر تاكيد شده است.

اين معيار اختصاص به زنان متأهل دارد و در مورد دختران مجرد يا زنان بيوه مطرح نمي شود. رياست شوهر بر خانواده، لزوم تمكين جنسي زن در مقابل مرد، اطاعت از شوهر و عدم خروج از منزل بدون اجازه همسر از جمله حقوق شوهر است، به همين جهت در روايات، همسرداري نيكو و به تعبيري خوب شوهرداري كردن در حد جهاد براي زنان دانسته شده: «جهاد المرأه حسن التبعل» (بحارالانوار ج ۱۰، ص ۹۹؛ ج ۱۸، ص ۷۰۱). از اين رو اشتغال زن در خارج از خانه و حتي در داخل خانه نبايد منافات بااين حقوق داشته باشد: «الرجال قوامون علي النساء.... فالصالحات قانتات حافظات للغيب بما حفظ الله...» (نساء، ۴۳)، (مردان سرپرست زنانند به دليل آنكه خدا برخي از ايشان را بر برخي برتري داده و نيز به دليل آنكه از اموالشان خرج مي كنند، پس زنان درستكار، فرمانبر دارند و به پاس آنچه خدا براي آنان حفظ كرده اسرار شوهران خود را حفظ مي كنند.)

امام باقر(ع) درباره حقوق شوهر بر زن مي فرمايد: «زني نزد رسول اكرم(ص) آمد و پرسيد: اي رسول خدا حق مرد بر همسرش چيست؟ حضرت فرمود: اينكه زن از او اطاعت كند و نافرماني او نكند و از خانه بدون اجازه اش صدقه ندهد و بدون اذن او روزه مستحبي نگيرد و از خانه اش بدون اجازه او خارج نشود و اگر بدون اذن خارج شود فرشتگان آسمان و زمين و فرشتگان غضب و رحمت او را لعنت مي كنند تا به خانه اش بازگردد» (وسايل، ج ۱۴، ص ۲۱۱). به اين مضمون روايات متعددي وجود دارد (ر.ك.همان، باب ۷۹، ص ۱۱۱)

با توجه به آنكه آرامش بخشي از اهداف مهم ازدواج در ديدگاه اسلام است: «و من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا اليها و جعل بينكم موده و رحمه » (روم، ۱۲؛ اعراف، ۹۸۱؛ ر.ك. زمخشري، كشاف، ج ۳، ص ۲۷۴؛ الميزان ج ۱۶، ص ۶۶۱؛ وسايل ج ۴۱، ص ۲). شايد بتوان از جمله حقوق شوهر يا خانواده را عدم مغايرت شغل زن با آرامش بخشي در خانواده برشمرد؛ هرچند آرامش بخش به عنوان يك حق يا تكليف فقهي به حساب نيامده، اما به نظر مي رسد براساس فلسفه ازدواج در اسلام حتماً بايد در الگوي مطلوب خانواده با نگاه اجتماعي حساب شود.

جايگاه مادري

البته بايد گفت كه شغل زن نبايد با وظيفه اصلي زن يعني مادري در تعارض باشد. اين ملاك براي دختران مجرد قابل طرح نيست؛ اما در ساير موارد قابل بحث است. از آنجا كه يكي از اهداف مهم ازدواج و تشكيل خانواده بقاي نسل و توليدمثل است (وسايل، ج ۴۱، صص ۳، ۳۳) همچنين يكي از رموز خوشبختي انسان داشتن فرزند است (همان، ج ۱۵، صص ۶۹-۵۹) به نظر مي رسد اصلي ترين بخش اين مسئوليت در دوران بارداري، شيرخوارگي و سال هاي اوليه مراقبت و تربيت بر عهده زن مي باشد؛ اشتغال زن نبايد مغايرت با وظيفه مادري داشته باشد. امروزه نه تنها در قوانين داخلي، بلكه در كنوانسيون هاي بين المللي نيز اموري چون مرخصي زايمان، نگهداري اطفال و ممنوعيت اخراج از كار به دليل بارداري به رسميت شناخته شده است. بنابراين وظيفه مادري قابل اغماض يا تقليل نيست و بايد شرايط شغلي زنان و مادران تعديل و با وظايف مادري هماهنگ شود. از منظر اسلام وظيفه مادري جايگاه والايي دارد؛ لذا (دل مادر موسي از هرچيز جز فكر فرزند تهي گشته بود) «و اصبح فؤاد ام موسي فارغا...» (قصص، ۰۱) دوري او را تحمل نمي كرد تا خداوند او را به مادرش بازگرداند تا چشمش به او روشن شود (قصص، ۳۱-۱۱). مادر حضرت مريم چنان دخترش را شايسته تربيت مي كند: «فتقبلها ربها بقبول حسن و انبتها نباتا حسنا»، (آل عمران، ۷۳). كه به نيكويي مورد پذيرش الهي قرار مي گيرد و شايستگي مادري براي حضرت مسيح(ع) پيدا مي كند (آل عمران، ۵۴-۲۴). پيامبر اكرم(ص) مي فرمايند: «الجنه تحت اقدام الامهات» (ميزان الحكمه، ج ۰۱، ص ۲۱۷) در روايات افزون بر ترغيب به حق شناسي و قدرداني فرزندان نسبت به مادران، جايگاه بلند مادري را توصيف مي كند كه بهشت از زيرپاي مادران مي رويد و مي بالد. همچنين در آموزه هاي اسلام ارزشگذاري در مورد نقش و كاركردهاي مادري چنان متعالي است كه برخلاف رويكرد فمينيست ها قابل جايگزيني نمي باشد.

امام صادق(ع) مي فرمايند: ام سلمه همسر پيامبر(ص) به حضرت(ص) عرضه داشت: اي رسول خدا! مردان همه نيكي ها را به چنگ آوردند پس براي زنان چه سهمي است؟ حضرت فرمود: چنين نيست زن در هنگام بارداري به منزله كسي است كه روزها روزه دار و شب ها در حال عبادت است و با مال و جان خود در راه خدا جهاد مي كند، پس زماني كه وضع حمل مي كند مستحق پاداشي مي گردد كه به سبب بزرگي آن هيچ كس توان دركش را ندارد و آنگاه كه فرزندش را شير مي دهد در ازاي هر مكيدني پاداشي معادل آزادكردن يكي از نوادگان حضرت اسماعيل(ع) به وي تعلق مي گيرد، پس هنگامي كه از شيردادن فارغ شد فرشته بزرگواري بر پهلوي او زده مي گويد: اعمال خود را از سر بگير كه تمامي گناهانت آمرزيده شدند.» (وسايل الشيعه، ج ۵۱، ص ۵۷۱).

مقالات

نظرسنجی

نظر شما در مورد طراحی سایت جدید ما و مقایسه آن با سایت قبلی چیست؟
سایت جدید بهتر است
۳۰%
سایت قبلی بهتر بود
۱۸%
سایت جدید خوب است اماکامل و جامع نیست
۱۷%
نظری ندارم
۳۶%
تمام آرا: ۵۵۱