این مطلب ۳۷۹۱ بار خوانده شده

ازدواج و یافتن گمشده

افلاطون در کتاب ضیافت خویش آورده است:

 

ارواح آدمیان در آغاز به صورت کروی و کامل بود. آن گاه هر کدام به دو نیمه شده و از هم جدا شدند و از آن پس، هر یک به دنبال نیمه گم شده خویش می گردد. با پیوند زناشویی، آدمی به گم شده خویش می رسد و آرام می گیرد.

 

این حکایت نمادین صرف نظر از جنبه افسانه ای آن، در مقام اشاره به این حقیقت است که همان گونه که اگر انسان چیز گران بهایی را گم کند، همواره در نگرانی به سر می برد و با پیدا کردن آن به آرامش می رسد، در امر ازدواج نیز آن دلهره و سرگردانی پیش از ازدواج، با دست یافتن به همسر مناسب و دلخواه، به آرامش و خرسندی تبدیل می شود. حقیقتی که در قرآن کریم این گونه بدان اشاره شده است:

 

وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً.(روم:۲۱)

 

و از نشانه های او این است که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آن آرامش بیابید و در میانتان محبت و رحمت قرار داد.

 

در آخر این آیه، خداوند، «محبت» و «رحمت» را دو رمز بقای این آرامش به دست آمده در سایه ازدواج معرفی می کند. در اثر محبت قلبی به همسر، خلق و خوی شایسته، ملاک پایداری زندگی به شمار می آید و اموری چون زیبایی ظاهری و سرمایه، در مرحله بعدی اهمیت قرار می گیرد. ویژگی رحمت نیز موجب چشم پوشی و گذشت از لغزش های همسر و دل سوزی و خیرخواهی در حق او می شود. در نتیجه، آرامش راستین بر زندگی همسران صاحب رحمت و محبت حاکم می شود. افلاطون در این باره می گوید:

 

آدمی وقتی به نیمه خود می رسد، حس رقت و محبت و دوستی پیدا می کند و اگر بتواند، نمی خواهد یک لحظه از نیمه خود جدا شود. پس بیایید پرهیزکاری پیشه کنیم و از شر بگریزیم که در این صورت، به اوج سعادت رسیده ایم. بیایید خدای عشق را بستاییم که نیکویی هایش در حق ما بی کران است و راه بازگشت به کمال را او به ما نشان داده است تا در این زندگی رستگار شویم و به رستگاری آینده نیز امیدوار گردیم. اوست که مقرر داشته است اگر با پرهیزکاری زندگی کنیم، ما را به نیمه گم شده خود رهبری کند و به وحدتی که داشتیم، برساند و به ما رستگاری عطا فرماید.

پیام متن:

 

۱. ازدواج به منزله یافتن گمشده خویش است که انسان را به آرامش می رساند.

 

۲. محبت قلبی به همسر و رحمت و گذشت در حق او، به حفظ نعمت آرامش به دست آمده، در پرتو ازدواج می انجامد.

انگیزه درست برای ازدواج

 

در حدیثی از پیامبر می خوانیم: «ازدواج [تنها] به انگیزه جمال و ثروت شخص مقابل، به ناکامی انسان می انجامد». بنابر این سخن داشتن انگیزه درست در امر ازدواج، کام یابی حقیقی در امر زناشویی را در پی خواهد داشت. اگر رابطه زناشویی، به انگیزه ای والا و براساس عشقی پاک و پیروی از عقل بنا شود؛ چشم پوشی از غیر همسر، دلدادگی، فداکاری، خرسندی و عیب پوشی را به ارمغان خواهد آورد. به تعبیر استاد مطهری:

 

قرآن کریم، رابطه میان زوجین را با کلمه «مودت» و «رحمت» تعبیر می کند و این نکته بسیار عالی است. اشاره به جنبه انسانی و فوق حیوانی زندگی زناشویی است. اشاره به این است که عامل شهوت تنها رابطه طبیعی زندگی زناشویی نیست. رابط اصلی، صفا و صمیمیت و اتحاد دو روح است و به عبارت دیگر، آنچه زوجین را به یکدیگر پیوند یگانگی می دهد، مهر و مودت و صفا و صمیمیت است، نه شهوت که در حیوانات هم هست».

 

در حقیقت، «ازدواج های سست به طور کلی، هر نوع ازدواجی است که هدف آن بر مقاصد عالی و ملکوتی ازدواج منطبق نباشد و در ارکان آن نتوان نیت پاک، همکاری، محبت، ایثار و خلاقیت را جست وجو کرد. ازدواجی که به منظور سودجویی و رسیدن به مال و منال یا جاه و مقام صورت گیرد، سست و کم دوام است؛ زیرا چه بسیار حساب ها و پندارها که غلط از کار درآمده یا حوادث پیش بینی نشده که غلط از آب درآمده است».

 

دقت کردن در معیارهای اساسی ازدواج و ویژگی های اخلاقی همسر آینده، در کنار توجّه به جاذبه های ظاهری او حقیقتی است که از نگاه اندیشمندان غربی نیز پنهان نمانده است. برتراند راسل می گوید:

 

به نظر من، خوب است که ازدواج با عشق مادی آغاز شود. البته این مطلب باید شناخته شود که نوع عشقی که ازدواج را ممکن می سازد، به آن تداوم می بخشد، با شادی و خوش بختی همراه است و در راه هدف های اجتماعی به خوبی گام برمی دارد، الزاما عشق رومانتیک و مادی نمی تواند باشد، بلکه انگیزه ازدواج چیزی صمیمی تر و با محبت و حقیقت بیشتر است. آنها از طریق این نوع دوست داشتن، می توانند از بسیاری از بیچارگی ها و ناملایمات زندگی بشری چشم بپوشند و شناخت نداشتن بر چنین حالتی، بدبختی بزرگی برای هر انسان به شمار می آید.

 

«برای اینکه ازدواج به معنی حقیقی کلمه ازدواج باشد، باید بر پایه معنویت ها استوار باشد. ازدواج، ازدواج نیست، مگر اینکه یک مرد با زنی [و برعکس] به خاطر ثروت، مقام اجتماعی و یا ترفیع منیت خود ازدواج نکند».

پیام متن:

 

انگیزه اصلی ازدواج موفقیت آمیز و رضایت بخش، باید ویژگی های اخلاقی و اعتقادی همسر آینده باشد.

اصالت خانوادگی همسر

 

از مسائل مهم در پرداختن به امر ازدواج، توجه به اصالت و نجابت خانوادگی شخص مقابل است. همان گونه که تنها از درختی با ریشه سالم انتظار شکوفایی و میوه می رود، تنها از کسی که برخاسته از خانواده ای اصیل و بزرگ منش است، نیکی و فضیلت می توان سراغ گرفت.

 

فرزندان شریف و پاک نیز در خانواده های اصیل و معتقد رشد می یابند.

 

بر این اساس، «هر فرد، از والدین و محیط خانوادگی، چیزهایی را فرامی گیرد و تحت تأثیر جو حاکم بر آن محیط قرار دارد. اگر پدر و مادر به ضعف اخلاقی یا فکری و روحی دچار باشند، در فرزندان نیز تأثیر خود را خواهند گذاشت. اگر محیط خانوادگی سالم و پاک باشد، شخص به نحوی تربیت می شود که امکان تأثیر از جامعه ناسالم بسیار کاهش می یابد و در بسیاری از موارد، بی اثر است».

 

در حدیثی از امیرالمؤمنین علی علیه السلام می خوانیم:

 

اِذا کَرُمَ اَصلُ الرَّجُلِ کَرُمَ مَغیبُهُ وَ مَحضَرُهُ.

 

کسی که ریشه خانوادگی اش شریف باشد، در حضور و غیاب ـ و در هر حال ـ دارای فضیلت و کرامت است.

 

آن حضرت در سخنی دیگر فرماید:

 

عَلَیکُم فی طَلَبِ الحَوائِجِ بِشِرافِ النُّفُوسِ ذَوِی الاُصُولِ الطَّیِّبَهِ فَاِنَّها عِندَهُم اَقضی وَهِیَ لَدَیکُم اَزکی.

 

حاجت های خود را از مردم شریف النفس و صاحب خانواده های اصیل و پاک طلب کنید؛ زیراخواسته ها نزد آنها بهتر روا می شود و پاکیزه تر صورت می گیرد.

 

اینکه از خانواده ای غیراصل و به دور از نجابت، معمولاً نمی توان فرزندی نجیب و فاضل انتظار داشت. حقیقتی است که ریشه قرآنی نیز دارد، چنان که در آیه ۵۸ سوره اعراف می خوانیم

 

وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذی خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلاّ نَکِدًا.

 

و سرزمین پاکیزه (و شیرین) گیاهش به فرمان پروردگار می روید، ولی از سرزمین های بدطینت (و شوره زار) جز گیاه ناچیز روییده نمی شود.

 

رسول اکرم صلی الله علیه و آله نیز در هشداری می فرماید: از گل های زیبایی که در لجن زارها روئیده اند، بپرهیزید. عرض شد: ای رسول خدا، اینان چه کسانی هستند؟ فرمود: زن زیبایی که از خاندان بدو غیر اصیل به وجود آمده باشد.

پیام متن:

 

خانواده اصیل، منشأ خیر و برکت است. بنا براین، باید از خانواده اصیل، نجیب و معتقد، همسر اختیار کرد.

 

از همسرتان متوقع نباشید که کامل باشد

 

در آفرینش آدمی، همه خوبی ها در یک فرد جمع نشده و همه فضیلت ها در یک فرد گرد نیامده است. به تعبیر خواجوی کرمانی:سفره حکمت، نه به یک جا نهند    تحفه دانش نه به یک تن دهند

عقل در این ره، همه دانی ندید            او همه دان است که عقل آفرید

هر شجری را ثمری داده اند   هر صدفی را گهری داده اند

 

 

بر این اساس، این توقع غیرعاقلانه است که انسان به دنبال همسری بی عیب و کامل برای خود باشد. عبدالرحمان جامی در حکایتی می گوید:

 

روزی طاووسی و زاغی به هم رسیدند و توانستند زشتی ها و زیبایی های یکدیگر را ببینند. طاووس به زاغ گفت: این کفش های قرمز که پای توست، سزاوار تن پوش رنگارنگ و زیبای من است، نه این کفش های سیاه ناموزون. زاغ گفت: بلکه پوشش تو متناسب با کفش قرمز من است و ما اشتباها لباس همدیگر را پوشیده ایم. لاک پشتی که سر در لاک خود فرو برده و گفت وگوی این دو را شنیده بود، سر از لاک درآورد و گفت: «ای دوستان، این بحث بیهوده را پایان دهید؛ زیرا خدا همه چیز را به یک نفر نداده است و همه آرزوها را برای یک شخص مهیا نکرده است. خداوند به هر کس چیزی بخشیده که تنها ویژه اوست، هرکس باید به آنچه خداوند به او بخشیده است، خشنود باشد».

 

«آرزوی هر مرد و زنی است که همسر ایده آلی پیدا کند که از همه زشتی ها و نقص ها به دور باشد و نقطه ضعفی نداشته باشد. و من گمان نمی کنم در دنیا چنین همسری پیدا شود که صددرصد کامل و بی عیب باشد. و چون [این گونه افراد [همسرشان را با آن موجود خیالی دهنشان مطابق نمی بینند، از ازدواجشان اظهار پشیمانی می کنند و خود را شکست خورده و بدبخت می شمارند».

 

«این نکته را تمام پسران و دخترانی که می خواهند ازدواج کنند باید در نظر بگیرند که بسیار دشوار است همسر زندگی صددرصد بر وفق تمایلات و آرزوهای شخص باشد و جامع جمیع خوبی ها از آب درآید و اصلاً آنچه مهم است، این نیست، بلکه مهم آن است که عشق و علاقه واقعی میان زن و شوهر باشد. باقی را می شود تحمل کرد».«مشکلات زوجین، بیشتر از آنجا سرچشمه می گیرد که سعی دارند ازدواجشان کاملاً بی نقص باشد و وقتی چنین نمی شود، دچار مشکل می شود».

پیام متن:

 

هیچ انسانی کامل نیست و نباید توقع کامل بودن همسر را داشت؛ زیرا این امر از عوامل دل سردی و تیرگی در روابط زناشویی است.

مقایسه نکردن همسر خود با دیگران

 

چشم پوشی از غیر همسر پس از ازدواج، پذیرفتن ویژگی های جسمی و روحی او، از اصلی ترین عوامل استواری روابط زناشویی و کام یابی در امر ازدواج است. از نشانه های این چشم پوشی نیز پرهیز از مقایسه کردن همسر خود با دیگران است.

 

امروزه اصل تفاوت های فردی، مسئله ای پذیرفته شده میان اندیشمندان روان شناس است. از این رهگذر، مقایسه کردن همسر خویش با دیگران، به معنای نادیده انگاشتن این اصل است. اگر فردی به اصل تفاوت های فردی معتقد باشد و بداند که هر انسانی، استعداد و ویژگی های ذاتی منحصر به فردی دارد، همسر خویش را با دیگران مقایسه نمی کند. در نتیجه، با پیروی از عقل روان شناختی اش، می کوشد با روابط زناشویی سالم، زندگی خویش را به کام خود و همسرش گوارا سازد.

 

«یکی از بدترین نقاط ضعف ها، مرض مقایسه است. برای مثال، هنگامی که زنی شوهرش را با پدرش یا برادرش یا شوهر سابقش یا با دیگران مقایسه می کند و مثلاً می گوید: اگر با فلان کس شوهر می کردم، اکنون وضع زندگی من بهتر از اینها بود، مثل آن است که دشنه ای بر قلب شوهرش وارد ساخته است؛ زیرا مرد، این مقایسه را حمله ای به شخصیت و عزت نفس و حتی توانایی های جنسی خود می داند. چه بسا ازدواج هایی که تنها بر اثر همین بیماری مقایسه به کلی متلاشی شده و به جدایی انجامیده است.» مقایسه همسر خویش با دیگران، معمولاً به دنبال انکار خوبی ها و ویژگی های مثبت و از سوی دیگر، برجسته ساختن ضعف های احتمالی او شکل می گیرد و حاصلی جز تیرگی روابط در پی نخواهد داشت.

پیام متن:

 

۱. مقایسه کردن همسر خویش با دیگران، با نادیده انگاشتن فضیلت های او و بزرگ نمایی کاستی های احتمالی او همراه و از عوامل اصلی تنش در روابط زناشویی است.

 

۲. توجه به اصل تفاوت های فردی، فرد را از مقایسه همسر خویش با دیگران باز می دارد.

انتظار داشتن از یکدیگر در حد توان

 

آن که از دیگران در حد توانشان انتظار دارد، به صفتی خدایی آراسته شده است؛ زیرا خداوند نیز از بندگانش به اندازه توانشان تکلیف می خواهد، آن جا که می فرماید: «لا یُکَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاّ وُسْعَها؛ خداوند هیچ نفسی را تکلیف نمی کند، مگر به اندازه توان آن». (بقره: ۲۸۶)

 

یکی از عوامل موفقیت در زندگی زناشویی آن است که زن و شوهر، توقع معقول و منصفانه از یکدیگر داشته باشند و همدیگر را به کارهای طاقت فرسا و بیش از حد توان وادار نکنند. وادار کردن همسر به کارهای خارج از توان او، گاهی وقت ها همسر را به کارهای غیرشرعی و ناپسند وامی دارد و گاه جسم و جان او را فرسوده می کند. این امر درباره بانوان که وضعیت جسمی و روحی متفاوتی در مقایسه با مردان دارند، بیشتر اهمیت می یابد. حضرت علی علیه السلام با اشاره به این حقیقت می فرماید:

 

کاری را که خارج از توانایی زن است، به دستش مسپار که به حال او مناسب تر است و به او آسایش خاطر بیشتری می بخشد و زیبایی اش را پایدارتر می سازد؛ زیرا زن همچون گلی خوش بو است.

 

در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می خوانیم:

 

هر زنی که با شوهرش ناسازگار باشد و او را به چیزهایی که بیش از توانایی اوست وادار کند، اعمالش در درگاه خدا قبول پذیرفته نمی شود و در قیامت، خشم پروردگار جهان نصیبش می گردد.

 

آن حضرت در حدیثی دیگر می فرماید:

 

هر زنی که با شوهرش ناسازگار باشد و به آنچه از جانب خدا رسیده است، قناعت نکند و بر شوهرش سخت بگیرد و بیش از حد توانایی او خواهش کند، اعمالش قبول نمی شود و خدا از او خشمناک خواهد بود.

پیام متن:

 

از همسر خود، بیش از حد توان، انتظار داشتن، او را در لغزش گاه ها وارد می کند و جسم و روح او را می فرساید. خداوند نیز از چنین فردی ناخشنود است.

چشم پوشی از غیرهمسر

 

هر فردی هنگام انتخاب همسر باید بکوشد با توجه به معیارهای دینی و عرفی، همسری مناسب و شایسته بیابد و در این زمینه، عاقبت اندیشی را از یاد نبرد اما پس از برگزیدن همسری و بستن پیمان زناشویی با او، هرکدام باید از غیر یکدیگر چشم بپوشند. اگر زن و شوهر با پاک دامنی، مراقب چشمان خویش باشند و رسیدن به خواهش های عقلانی و نفسانی خویش را تنها در وجود یکدیگر سراغ بگیرند. رابطه عاطفی و احساسی متعادلی را شکل می دهند و با خرسندی از مواهب اخلاقی و اعتقادی و جسمانی یکدیگر، بهره مند خواهند شد.

 

رها بودن چشم بعد از ازدواج، چه بسا موجب برافروختن آتش حسرت و اندوه در دل فرد و سبب تیرگی روابط زناشویی و دل سردی آنها از یکدیگر می شود.

 

امام علی علیه السلام می فرماید: «نِعْمَ صارِفُ الشَّهواتِ غَضُّ الاَْبصار؛ نگاه داشتن چشم (از نگاه به نامحرم چه بازدارنده خوبی است از شهوت ها.» در بیانی دیگر از آن حضرت نقل است: «مَن غَضَّ طَرفَهُ اَراحَ قَلبَهُ؛ هر که چشم خود را پایین اندازد (و از نگاه کردن به نامحرم باز دارد)، دل خود را در آسایش قرار داد». باز در حدیثی از آن امام همام می خوانیم: «مَن اَطلَقَ طَرفَهُ کَثُرَ اَسَفُهُ؛ هرکه چشمش را رها و آزاد بگذارد، تأسف او فراوان خواهد شد». سرانجام اینکه: «کَم مِن نَظْرَةٍ جَلَبَت حَسْرةً؛ چه بسا نگاهی که موجب حسرت شد».

پیام متن:

 

۱. چشم پوشی از غیرهمسر، روابط زناشویی را تحکیم می بخشد و زن و شوهر را به رشد و کام یابی در امر ازدواج می رساند.

 

۲. چشم چرانی، تیرگی روابط زناشویی و اندوه و حسرت را به دنبال دارد.

ضرورت تلاش، برای حفظ شادکامی و بهره وزی حاصل از ازدواج

 

حفظ سلامت پیوند زناشویی و کمال بخشیدن به آن، با تلاش جدی زن و شوهر و به کارگیری روش هایی درست امکان پذیر است. اگر از گوهری گران بها مراقبت نشود، همواره در معرض نیستی و گم شدن است و اگر مراقب بر رشد و رویش بوته گلی زیبا نباشیم، پژمرده خواهد شد. سرسبزی همیشگی بوته ازدواج نیز به همت آدمی و تلاش و مراقبت دائمی او محتاج است.

 

«برخی از زوج های جوان تصور می کنند که پس از چند سال زندگی مشترک، خود به خود همه چیز روبه راه خواهد شد و زندگی مسیر خود را به طور طبیعی پیدا می کند و در آن جریان می یابد. در حالی که تجربه های زندگی مشترک و اعتقاد صاحب نظران، دلالت بر این دارد که رسیدن به شادکامی و بهروزی، نیازمند تلاش های فراوان هر یک از زوجین در سال های مختلف زندگی است. به ویژه بعد از دهه اول، این نیاز جدی تر و منطقی تر است. در نخستین دهه زندگی، تنها، فرصتی برای آشنایی و تفاهم نسبی طرفین فراهم می شود و این، خود مقدمه ای برای بهره وری در دهه های بعدی است. از این رو، هرگز نمی توان با اتکا به یک دهه تلاش و سعی متقابل، به انتظار یک عمر زندگی موفق نشست، زندگی مشترک همچون گیاه خودرویی نیست که مستقل و بی نیاز از مراقبت و نگه داری باشد، بلکه به سان گل سرخی است که ظریف ترین و حساس ترین توجه ها و محافظت ها را برای طراوت و شادابی خود می طلبد».

پیام متن:

 

شادکامی و بهروزی در زندگی مشترک، با تلاش همیشگی و برابر در به کارگیری روش های درست اخلاقی و اعتقادی در پیوند زناشویی فراهم می آید.

حرکت در جهت کمال یکدیگر

 

سزاوار است زن و شوهر، همدیگر را از نظر روحی و معنوی به کمال برسانند و به رشد باطنی یکدیگر اهمیت دهند. «برخی از زنان و مردان، با وقف کردن جوانی و سلامتی خویش و کنار گذاشتن آرزوها و خواسته هایشان، خالصانه در راه پیشرفت و تحول همسرشان می کوشند و در این راه، از هیچ فداکاری و از خودگذشتگی مضایقه نمی کنند، تا زمانی که همسرشان بر قله بلند افتخار و موفقیت بایستد.

 

این گونه انسان های باشکوه، در حقیقت به منزله «بال» برای پرواز همسرشان هستند که او را از مرحله ای که بی هیچ افتخاری می زیست، به افتخارهای مهم سوق می دهند. از این رو، وظیفه اخلاقی انسان حکم می کند در برابر همسری که ایثارگرانه خود را وقف پیشرفت او کرده است، عالی ترین سپاس ها را به عمل آورد. وقتی در مجلس ترحیم همسر علامه طباطبایی، صاحب تفسیر المیزان، ایشان را خیلی ناراحت و متأثر می بینند، می پرسند. چرا شما بیش از حد برای فقدان همسرتان اندوهناکید؟ ایشان می گوید: اگر زحمت ها و کمک های همسرم نبود، من توانایی نوشتن تفسیر المیزان را پیدا نمی کردم.

 

معروف است که کتاب جنگ و صلح تولستوی را که یکی از ده کتاب جاودان ادبیات جهان است، همسر فداکار تولستوی، بیش از ده ها بار پاک نویس کرد تا اینکه در نهایت چنین اثری به جامعه بشری ارائه گشت.

 

ناگفته نماند دو دسته از زوجین با دشواری های ویژه خودشان روبه رو هستند: آنهایی که برای همسرشان همچون بال هستند، ولی در مقابل، نشانی از قدرشناسی در همسر خود نمی بینند و آنهایی که نه تنها برای همسرشان بال نیستند، بلکه در حقیقت «وبال» زندگی او هستند».

پیام متن:

 

زن و شوهر، در کامل کردن یکدیگر و هدایت همدیگر به سوی قله های موفقیت و افتخار، اساسی ترین نقش را دارند.

جایگاه حَکَم در بهبود روابط زناشویی

 

اسلام برای استحکام پیوند زناشویی، راه کارهای فراوانی ارائه کرده است. مسئله «داوری» برای رفع اختلاف های میان دو زوج، یکی از آنهاست. خداوند در قرآن کریم می فرماید:

 

اگر نشانه های شکاف و جدایی میان دو همسر پیدا شود (برای بررسی علل ناسازگاری و فراهم آوردن صلح و سازش،) یک نفر داور و حَکَم از فامیل مرد و یکی هم از خانواده زن انتخاب کنید. اگر این دو حکم با حسن نیت و دل سوزی وارد کار شوند و هدفشان اصلاح میان دو همسر باشد، خداوند کمک می کند و به وسیله آنان میان دو همسر را الفت می دهد و خداوند از نیت آنها باخبر و آگاه است. (نساء: ۳۵)

 

در این آیه ارشادی، چند نکته زیبا وجود دارد: «اول اینکه داور از بستگان و فامیل هر دو زوج باشد، نه از بیگانه ها و غریبه ها تا اختلاف ها و رازهای خانوادگی به خارج درز پیدا نکنند و این مشکل خانوادگی بر سر زبان ها نیفتد. افزون بر آن، معمولاً اقوام و بستگان به مسائل میان زن و شوهر، آشناتر و به راه حل آن نیز واردترند.

 

دوم آنکه داوران در محکمه های معمولی، در جریان اختلاف ها بی تفاوتند و برایشان فرقی ندارد که دو همسر به خانه بازگردند یا برای همیشه از یکدیگر جدا شوند، در حالی که در محکمه صلح فامیلی، کاملاً به عکس است؛ زیرا داوران این محکمه از بستگان نزدیک مرد و زن هستند و جدایی یا صلح آن دو، در زندگی این عده، هم از نظر عاطفی و هم از نظر مسئولیت های پس از آن تأثیر دارد».

 

تعیین چنین داورانی برای جلوگیری به هم خوردن نظام خانواده هاست و وظیفه همه مؤمنان، بستگان زوج وحتی دستگاه قضایی آن است که با چاره اندیشی و تدبیر، مانع جدایی و طلاق شوند و برقراری آشتی و سازش را سرلوحه کار خود قرار دهند.

پیام متن:

 

یکی از راه های رفع اختلاف های زناشویی و از اسباب ایجاد صلح و آرامش میان زن و شوهر، انتخاب داور و حکم است؛ داوری که بنابر مصلحت، از بستگان طرفین باشد.

 

 

پدیدآورنده: سیدمحمود طاهری

مقالات

نظرسنجی

نظر شما در مورد طراحی سایت جدید ما و مقایسه آن با سایت قبلی چیست؟
سایت جدید بهتر است
۳۰%
سایت قبلی بهتر بود
۱۸%
سایت جدید خوب است اماکامل و جامع نیست
۱۷%
نظری ندارم
۳۶%
تمام آرا: ۵۵۱